توی کتاب «ترس و لرز» غلامحسین ساعدی دهکده‌ای داریم پر از آدم‌های بی‌ریا اما جاهل. «جاهل» را به حساب فحش نگذارید. بگذاریدش مقابل «آموزش دیده». آدم‌هایی که از ناشناخته‌ها می‌ترسند، مقابل‌شان دست و پای‌شان به همدیگر پیچ می‌خورد و آنها را تهدیدی برای امنیت‌شان به حساب می‌آورند؛ حالا آن عامل هر چه می‌خواهد باشد: صدای سرفه‌ای ناآشنا، پیکاب کهنه‌ای که سرنشینانش غریبه‌اند، زنی که بچه مرده به دنیا آورده و هوایی شده، دریایی که به قول «صالح» ظاهر و باطنش را نشان نمی‌دهد و حتی بچه معصومی که به ظن اهالی چشم‌هایش شبیه چشم‌های آدم بزرگ‌هاست. آدم‌هایی که از اتفاقات عادی، تعابیر عجیب و غریب می‌کنند (یک‌جورهایی همان ایلوژن در روان‌پزشکی که برای فرد عادی هم ممکن است پیش بیاید مثلا چوب ‌لباسی را در تاریکی شبیه دزدی ببینیم که وارد اتاقمان شده است-تعبیر غریب از پدیده طبیعی-) واکنش این آدم‌ها در برابر ترس‌های‌شان اشکال متفاوتی دارد: از سنگ زدن به پای سیاه ناشناسی که وارد دهکده شده و به خیال اهالی مضراتی است و باید کشته شود، بگیرید تا دهل زدن برای دور کردن اجنه و باطل کردن سحر و جادو؛ اما نقطه اشتراک همه اقدامات‌شان این است که به هر ضرب و زوری شده باید عامل ترس را از بین ببرند و بعد نفسی از سر آسودگی بکشند.

همین‌ ماجرا را‌ بردارید، بیاورید توی جامعه فعلی. مقابل ویروسی که خوب نمی‌شناسیمش و طبیعتا از آن ترسیده‌ایم. انواع واکنش‌های درست و غلط را هم توی این چند روز درگیری با ویروس دیده‌ایم. اما آیا ما همان آدم‌های جاهل داستان‌های ساعدی هستیم؟ اینکه از ناشناخته‌ها بترسیم را می‌گذاریم به پای عکس‌العمل طبیعی نوع بشر؛ قبول. اما ادامه‌ا‌ش چه؟ واکنش‌های عجیبی که بعضا در قبال این مقوله پیش آمده، داشتیم چه؟ اینکه متانول می‌خوریم. اینکه ژل ضدعفونی سر می‌کشیم. اینکه دستکش و ماسک انبار می‌کنیم. اینکه ادای سوپرهیروها را درمی‌آوریم و راه می‌افتیم توی جاده‌ها. یا همین جمله «این قرتی‌بازیا چیه؟» که به مخاطبین دستکش به دست و ماسک به صورت می‌گوییم؟ (که بعضا خودش انکار ترس‌ است و واکنش نامطلوب).

راستش من همه این‌ واکنش‌های عجیب را مصادیق امروزی همان واکنش‌های غریب اهالی داستان ترس‌ و لرز می‌بینم و پایش امضای جهالت می‌گذارم اما تمام تقصیر را متوجه جاهل‌ها(در مقابل آموزش دیده‌ها) نمی‌کنم. انگشت اتهام من به سمت سیستم معیوب آموزشی‌ هم هست. سیستمی که تازه یادش افتاده است، پیامک‌های بهداشتی بفرستد و آموزش بدهد. علاج فاجعه پیش از وقوع باید کرد جان دل. کار یک روز، دو روز هم نیست. زکات علم‌تان را به موقع ندادید رفقا. آنقدر مردم را متهم نکنید. اکثر این مردم فقط ترسیده‌اند و واکنش‌هایشان، واکنش‌های یک انسان «آموزش ندیده» است. رفتارشان غریزی شده و خیال می‌کنند، خودشان بهتر از کسانی که تا دیروز به آنها اهمیتی نمی‌دادند، می‌دانند چه کاری برایشان مفید است. به وقت آرامش آموزش ندادید، رها کردید، پشت گوش انداختید و حالا همگی با هم گیر افتاده‌ایم.

[مجموعه داستان «ت‍رس‌ و ل‍رز» نوشته غ‍لام‍ح‍س‍ی‍ن‌ س‍اع‍دی‌، نخستین بار در سال 1347 و توسط انتشارات کتاب زمان منتشر شد.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...