کتاب «بررسی عناصر داستان ایرانی» گردآورده مرحوم «حسین حداد» است که به تبیین و تحلیل عناصر داستان ایرانی از نگاه نویسندگان معاصر می‌پردازد. این کتاب اخیرا از سوی انتشارات «سوره مهر» روانه بازار شده است.

به گزارش ایبنا؛ در کتاب «بررسی عناصر داستان ایرانی» با گردآوری و تنظیم «حسین حداد»، 16 مقاله از نویسندگان معاصر آورده شده است که هر یک از منظری به بیان جایگاه داستان‌های ایرانی و چگونگی ساختار و فرم در آنها می‌پردازند.
 
بخش اول این کتاب «به جای مقدمه» نام دارد که در آن به رویکرد حوزه هنری در ارایه رمان‌های جدی و خواندنی اشاره شده است.

درقسمتی از این بخش آمده:
«الگوی فعلی نویسندگان و قصه‌گویان ایرانی، قالب و فرم رمان‌های غربی است. فرم رمان‌های غربی، قالبی است که امکان طرح موضوعات با فلسفه و جهان‌بینی مادی غرب در آن وجود دارد. فلسفه و جهان‌بینی الهی نیاز به فرم مناسب خود دارد. عشق، قهرمان‌پردازی، شهادت، جنگ و...در این دو جهان‌بینی ریشه‌ها و اشکال متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند...».

اولین مقاله این کتاب نوشته «احمد سمیعی» است که «عناصر تراژدی در داستان سیاوش» نام دارد. نویسنده در این مقاله سعی کرده که این داستان را از نظر ساختار نمایشنامه‌ای و وجوه گوناگون تراژدی بررسی کند و این بررسی را با آوردن شاهد ابیات انجام داده است.

عنوان مقاله دوم «داستان‌های کهن و داستان‌های امروزی» اثر «محمد میر کیانی» است. میرکیانی در این مبحث به رویکردهای نویسندگان در بهره‌بری از داستان‌های کهن در خلق داستان‌های نو و... پرداخته است.

«غیب باوری در متون کهن» نیز عنوان مقاله «محمد علی علومی» است که در آن به کارکرد و تاثیر فراواقع‌گرایی یا سوررئالیزم غربی و شرقی پرداخته و در بخش‌هایی از آن تفاوت‌های ادبیات شرق و غرب را با مثال‌هایی چون ادبیات خضر و اسکندر، بیان کرده است.

علومی در این مقاله به ارزیابی نظریات یونگ، رضا براهنی(درباره نقد ادبی) و کافکا و خواب‌های کابوس وارانه‌اش و ...پرداخته و در قسمت‌هایی از اواخر نوشتار خود گفته است: «...پس آشنایی‌زدایی تنها معطوف به زبان نیست، بلکه اعترافات حسی ماست از جهان محسوس و ملموس. البته بخش‌های دیگر نیز مطرح هستند، از جمله اینکه کلمه قراردادی نیست. بعضی کلمات هستند که تلقین خداوند و واسطه‌ بین خدا و انسان محسوب می‌شوند».

مرحوم «نادر ابراهیمی» نیز در مقاله‌ای با نام «عناصر پایه در ادبیات داستانی»، به تحلیل «چیستی عناصر پایه در ادبیات داستانی» پرداخته است. وی در ابتدای نوشتار خود، این مبحث را که چرا موضوع یا محتوا نباید جزو عناصر پایه باشند، در مقابل اعتقاد برخی نسبت به پایه بودن عنصر طرح، بیان کرده است. 

مقاله «عبدالعلی دستغیب» نیز که آخرین مطلب این کتاب است، «عناصر داستانی ایرانی در منطق الطیر» نام دارد.

«مقدمه‌ای بر شگردهای روایت در درام ایرانی» نوشته منوچهر یاری، «محتوا و شکل در اولین داستان‌های روایی فارسی» نوشته محمود عبادیان، «سیاحت غرب و جهان پس از مرگ در ادبیات فارسی» نوشته حمیدرضاشاه آبادی، «بررسی عناصر داستان ایرانی در داستان سمک عیار» نوشته مصطفی رحماندوست، «جنبه‌های اجتماعی و روان‌شناختی مثنوی مولوی» نوشته منیژه آرمین، «عناصر داستان ایرانی در آثار بیهقی» نوشته محمد عزیزی، «بررسی عناصر داستان ایرانی در هزار و یکشب» نوشته محمدرضا محمدی، «ردیابی عناصر داستان‌های علمی –تخیلی در ادبیات» نوشته کهن محمد قصاع، «بوف کور و صادق هدایت» نوشته حبیب احمد‌زاده و «ساختار روایت ایرانی-اسلامی» نوشته ناصر ایرانی از دیگر مقالات این مجموعه هستند.

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...