کتاب «گوهر شب چراغ»، روایتی داستانی از زندگی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ غلامرضا یزدی نوشته مظفر سالاری توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.

گوهر شب چراغ شیخ غلامرضا یزدی  مظفر سالاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ «گوهر شب‌ چراغ»، نوشته مظفر سالاری مجموعه داستانی است درباره زندگی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ غلامرضا یزدی که توسط انتشارات کتابستان منتشر شده است.

مرحوم آیت الله حاج شیخ غلارمرضا یزدی، از عرفای یزد (1257-1338 هجری شمسی) بود که تا همین 60 سال پیش در بین مردم زندگی می‌کرد و یاد و خاطراتش هنوز هم شاهدین زنده فراوانی دارد. سالاری در کتاب تازه خود تلاش کرده بیشتر متمرکز بر بیان سجایای اخلاقی و رفتاری و سیره اخلاقی وی شود.

وی درباره این کتاب به تسنیم گفت:‌ مرحوم یزدی در دوره رضاخانی و کشف حجاب زندگی می‌کرد،‌ اما با وجود گذشته 60 سال،‌ عجیب است که هنوز یزدی‌ها ایشان را به خاطر دارند و مزارش در امامزاده جعفر یزد زائران بسیاری دارد. مرحوم یزدی شخصیت فوق‌العاده محبوب و عجیبی داشت که الگویی برای جامعه و روحانیت ما محسوب می‌شود. وی سخنوری بزرگ و باسواد بود که وقتی به قم می‌رفت،‌ علما و مراجع بری سخنرانی از او دعوت می‌کردند،‌ حتی امام خمینی(ره) از شنیدن سخنرانی‌اش و اینکه یزد چنین سخنور بزرگ و باسوادی دارد،‌ اظهار تعجب کرده بودند.

بیشتر بخوانید

رمان جدید مظفر سالاری در نمایشگاه کتاب

مظفری ادامه داد: مرحوم یزدی اهل کشف و کرامات بود. به کرات از ایشان طی‌الارض نقل شده است، اما این سیر و سلوک معنوی، مسائل عرفانی و دانش بسیار بالا سبب نشد که در خانه بنشیند و مردم پیش او بروند، او همچون طبیبی به دنبال مریض می‌گشت، بسیار ساده‌زیست بود و سعه‌صدر داشت.

وی درباره کتاب نیز توضیحاتی داد و اضافه کرد:‌ من در 22 داستان به سیره اخلاقی و سجایای فردی این شخصیت پرداختم. وقتی چنین نقل‌هایی از این شخصیت وجود دارد، دیگر چندان نیازی به بیان و شرح و بسط کرامات ایشان نبود؛ هرچند که شهود بر وقوع آن موارد فراوان است و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند. اما محتوای کتاب حاضر که بیشتر متمرکز بر بیان سجایای اخلاقی و رفتاری و همین‌طور سیره ی اخلاقی ایشان است، با همین هدف نوشته شده است که ذکر چنین اموری می‌تواند در مخاطب علاوه بر ایجاد شور و انگیزه به حرکت و نشان دادن الگویی غیر معصوم که چنین درخشان و واصل شده است راه و طریق را هم نشان داده و مخاطب و خواننده را رهنمایی کند.

این نویسنده افزود: تلاش من این بود که مردم با این چهره از روحانیت هم آشنا شوند‌؛ چرا که روحانیون در بین مردم هستند‌ و برای مردم. شاگرد مرحوم یزدی، مرحوم حیدری، نیز از روحانیون برجسته یزد بود که پس از مرگ بزرگترین تشییع جنازه در یزد را به ثبت رساند. من آنچه را که کاملاً مستند بود، با تکنیک‌های داستانی پرداخت کردم تا زیباتر شود.

انتشارات کتابستان «گوهر شب‌چراغ» را در 144 صفحه به قیمت 46 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...