«جویبار جوشنده» شرح و تحلیل آثار و احوال مرتضی نی‌داوود خالق «مرغ سحر» و «آتشی در سینه دارم» منتشر شد.

زندگی  خالق مرغ سحر جویبار جوشنده مرتضی نی‌داوود

به گزارش ایبنا؛ محمد امین میراحمدی، پژوهشگر و مدرس موسیقی ایران، کتابی درباره مرتضی‌ نی‌داوود از موسیقدانان و آهنگسازان کشورمان نوشته و در آن به شرح حال زندگی او از دوران کودکی تا مرگ، فراگیری نواختن تار، تاسیس مدرسه موسیقی، کار با برخی نوازندگان و خوانندگان ایرانی، شروع فعالیت در رادیو در سال‌های اولیه تاسیس، ازدواج و مهاجرت این فرد، انواع موسیقی و موسیقی ایرانی پرداخته است.

همچنین در این کتاب شرح حال، تحلیل نوازندگی و آهنگ‌سازی، دیسکوگرافی (اثرشناسی) و نت‌نگاری آثار مرتضی نی‌داود را می‌خوانیم. نویسنده در «جویبار جوشنده» شیوه نت‌نگاری، انگشت گذاری، شرح نشانه‌ها تحلیل شیوه نوازندگی نی‌داوود را نوشته است. در این اثر قطعاتی در فرم‌های رنگ، تصنیف چهارمضراب، ساز و آواز و سولو نت‌نگاری شده است.

مرتضی نی‌داوود
مرتضی نی‌داود موسیقی‌دان ایرانی و خالق آثار ماندگاری مانند «مرغ سحر» و «آتشی در سینه دارم» است. آثار او ضمن حفظ اصالت، بازتاب اجتماعی وسیعی داشت. این نویسنده از سنین کودکی با موسیقی آشنا شده و تار می‌نواخت. وی در سال 1306 «مدرسه موسیقی درویش» را تاسیس کرد و در این مدرسه شاگردان زیادی تربیت کرد که از جمله آن می‌توان به قمرالملوک وزیری،‌ اسماعیل کمالی‌، حسین سنجری، یحیی زرپنجه و ارسلان درگاهی اشاره کرد.

در کنار این کتاب فیلم مستندی ارائه شده است که خیلی از اسناد آن برای اولین بار است که منتشر می‌شود. که حامل نظراتی درباره زندگی مرتضی نی‌داود از سوی نویسنده به همراه داریوش طلایی پژوهشگر، ردیف‌دان و استاد دانشگاه همچنین نمونه صوتی آثاری که در این کتاب نت شده نیز به همراه کتاب ارائه شده است.

جویبار جوشنده محمد امین میراحمدی

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
«مرتضی نی‌داوو شیدای شیرازی را بهترین تصنیف‌ساز می‌دانست و معتقد بود آثارش با تصانیف معمولی تفاوت زیادی دارد و احرای آثارش دشوار است. وی اساره می‌کند که اغلب اجراهایی که از آثار ایشان می‌شود یا افتادگی دارد [احتمالا منظور حذف برخی قسمت‌ها است] یا تند و کند اجرا شده‌اند. نی‌داوود بعد از شیدا، از عارف یاد می‌کند و می‌گوید آثارش به قوت شیدا نیست اما جنبه ملی و میهنی دارد.»( صفحه 31)

انتشارات هنر موسیقی کتاب «جویبار جوشنده: شرح و تحلیل آثار و احوال مرتضی نی‌داوود به همراه نت‌نگاری برخی از آثار او» اثر محمد امین میراحمدی را در 500 نسخه، 212 صفحه و با قیمت 55هزار تومان منتشر کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...