معنای دشوار شکست و پیروزی | مرور


«هنگام کناره‌گیری مبارک، لحظه‌ای بود که احساس می‌کردم همه چیز در این کشور امکان پذیر است… همه چیز ممکن بود.» این جمله میخ کوبم کرد، بارها و بارها در کودکی و جوانی از دوستان پدرم شنیده بودم وقتی که شاه رفت… به تعبیر بیات؛ بهار عربی الگویی است از یک جنبش «اصلاحی-انقلابی»، یعنی انقلابی که به‌جای تغییر بنیادی منجر به اصلاحات می‌شود. انقلاب را زیستن پژوهشی جامع و مفصل و فراخوانی موثر است.

انقلاب را زیستن» [Revolutionary life : the everyday of the Arab Spring

کتاب «انقلاب را زیستن» [Revolutionary life : the everyday of the Arab Spring] تلاشی است برای ارایه شیوه ای متفاوت در اندیشیدن به انقلاب و این تلاش فقط بر نخبگان، دولت و تغییر رژیم متمرکز نیست، بلکه بر معنای انقلاب نزد مردم عادی، تهی دستان، جوانان به حاشیه رانده شده، زنان و سایر گروه‌های فرودست در زندگی روزمره شان تکیه دارد.پس از این شیوه فقط روایت رخدادهایی که در سطح بالا رخ می‌دهد نیست، بلکه روایت آن وقایعی نیز هست که در سطوح پایین روی می‌دهند، در مزارع، کارخانه‌ها، خانواده‌ها و مدارس؛ در مناسبات اجتماعی‌ای که با سلسله مراتب قدیمی اداره می‌شود؛ در ذهنیت مردم، و در سلوک روزمره، موضوع اصلی این پژوهش فقط این نیست که انقلاب با روزمرگی‌های مردم چه می‌کند بلکه به همان میزان این است که روزمرگی‌ها با انقلاب چه می‌کند.

آصف بیات در کتاب انقلاب را زیستن خواننده را به خیابان‌ها، محله‌ها، کوچه‌ها و خانه‌های شهرها و دهات مصر و تونس می‌برد، بیات هفده سال در این دو کشور زندگی و کار کرده است، او تحقیق مفصلی درباره زندگی و مرگ تاریخی «محمد بوعزیزی» فروشنده دوره گرد تونسی ارایه می‌دهد؛ که خودسوزی‌اش نقطه آغاز اعتراضات انقلابی در کشورهای عربی شد.

نظریه‌های کلاسیک درباره انقلاب‌ها، از جمله نظریه انقلاب هانا آرنت را نقد می‌کند و شرح صریحی درباره ناجنبش‌ها و نحوه شکل‌گیری آن‌ها در انقلاب‌های امروزی ارایه می‌دهد.

آصف تلاش کرده تا در این کتاب به سوال‌هایی پاسخ دهد که همواره پرسیده می‌شود، مانند انقلاب‌ها برای مردم عادی درون میدان از لحاظ زندگی روزمره چه معنایی داشتند؟ انقلاب‌ها چگونه به اجتماعات، مدارس و عرصه‌های خصوصی سرایت کردند؟ و چگونه بر آگاهی عمومی، روابط سلسله مراتبی و هنجارها تاثیر گذاشتند؟ چه اتفاقی برای مسائل اجتماعی فقر و نابرابری افتاد؟ چگونه جایگاه گروه‌های فرودست را در رویدادهای انقلابی به لحاظ نظری شرح دهیم؟ و در پایان چگونه می‌توانیم میان زندگی روزمره و انقلاب پیوندی تحلیلی برقرار سازیم؟

آصف بیات در این کتاب روشن می‌سازد، بهار عربی اگرچه در برهم زدن ساختارهای حاکم ناکام مانده در مزارع، کارخانه‌ها، بازارها، مدارس و البته قلمرو خانواده جنبشی تحول آفرین بوده است. انقلاب‌های عربی بدون هدایت یک سازمان متحد و مشخص، بدون رهبران کاریزماتیک و بدون ایدئولوژی روشن یا بیانگری روشنفکرانه پیش رفتند. انقلاب‌های عربی با این که تغییرات سیاسی اساسی در پی نداشتند، اما صلح آمیزتر بودند و افراد بیش تری را دخیل کردند. و این به شدت من را یاد جمله ای از هانا آرنت انداخت، خیلی چیزها به دست می‌آوریم اگر بتوانیم این کلمه زیانبار فرمانبرداری را از واژگان اندیشه اخلاقی و سیاسی مان حذف کنیم.

مطالعات آصف بیات برای فهم جنبش‌های اجتماعی و قدریابی ـ از پایین که با مفهوم ناجنبش‌ها صورت بندی اش می‌کند در بافت نظام‌های سیاسی خاورمیانه، با تمامی نقدهایی که می‌توان بر آن وارد کرد، کارهایی مهم و خواندنی هستند. بیات تلاش کرده نشان دهد چگونه امور روزمره انسان‌های عادی و معمولی (نه نخبگان) به امر سیاسی پیوند خورده و ساختارها را با تغییر مواجه می‌سازند. او ضمن آن که حواسش هست در تله «استثناگرایی» نیفتد اما سیاست در خاورمیانه و طبعا ایران را در برش‌ها و چشم‌اندازهای ویژه‌ای تحلیل کرده‌است.

«در طرح‌های تحلیلی غالبِ پژوهش‌های انقلاب، ساحت اجتماعی انقلاب، یعنی عامه مردم، روزمرگی و مبارزات مردمی، تا اندازه زیادی غایب است. بَرینگتون مور در سنت مارکسیستی، مدرنیزاسیون سرمایه‌دارانه را در قلب انقلاب جای داد و چنین می‌پنداشت که انقلاب زمانی رخ می‌دهد که مردم ناگهان از خواب بیدار شوند و خشم آن‌ها به‌دست یک سازمان انقلابی پیشتاز هدایت شود.
تدا اسکاچپول با تاکید بر نقش عوامل ساختاری، علیه «اراده‌گرایی» استدلال کرد. حتی نسل چهارم نظریه‌پردازان انقلاب مانند جان فوران، اریک سلبین و جک گلدستون که از چرایی انقلاب‌ها فراتر رفتند و به چگونگی انقلاب‌ها توجه کردند، عمدتا با دیدگاه‌های کلان دست به تحلیل زدند. جورج لاوسن با دیدگاه تلفیقی تطبیقی و تاریخی مؤثرش در کتاب کالبدشکافی‌های انقلاب فقط اشاره‌ای گذرا به عادات روزمره، هنجارها، مردسالاری و سلسله‌مراتب دارد، آن هم بیش‌تر به منظور نشان‌دادن مقاومت در برابر تغییر.»

انقلاب را زیستن» [Revolutionary life : the everyday of the Arab Spring

کارهای بیات را در سنت مطالعات فرودستان و سیاست تهی دستان که در ایران به نسبت سنتی نوپا و نحیف به حساب می‌آید نیز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این کتاب آخرین کاری است که از او در ایران منتشر شده و به همت شیرین کریمی مترجمی جوان و توانمند توسط نشر بیدگل منتشر شده، او نویسنده کتاب «مصدق ۱۲۹۹ روایتی تاریخی از والی گری محمد مصدق در ایالت فارس» است.

چگونه می‌توان یک انقلاب را روایت کرد؟ روایت‌های متعارف جنبش‌های انقلابی بر عواملی همچون دولت، سیاست در سطوح بالا، دربار و دیکتاتورها متمرکزند. هدف این روایت‌ها ارزیابی پیامدها و سنجش اندازه «موفقیت» یا «شکست» انقلاب‌هاست. بی‌تردید این دیدگاه برای درک هر نوعی از انقلاب مهم است، از جمله انقلاب‌هایی که از سال ۲۰۱۰ روی دادند و در مجموع بهار عربی نام گرفتند. کتاب انقلاب را زیستن درواقع تلاشی است برای ارائه شیوه‌ای متفاوت در اندیشیدن به انقلاب و به‌خصوص بهار عربی که موضوع اصلی آن تمرکز بر این نیست که انقلاب با روزمرگی‌های مردم چه می‌کند، بلکه به‌همان میزان این است که روزمرگی با انقلاب چه می‌کند.

کتاب «انقلاب را زیستن» دربرگیرنده زمینه‌های سیاسی متعدد، تجربه دو انقلاب، بررسی زندگی و سیاست چندین گروه اجتماعی است. اگر به بررسی ناجنبش‌ها یا جنبش‌های اجتماعی علاقه دارید و دوست دارید بدانید پشت پرده بهار عربی چه اتفاقاتی افتاد و مردم عادی چه نقشی در آن داشتند، و بتوانید تحلیل کنید، حتما این کتاب را بخوانید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...