زن در سینمای بهرام بیضایی موضوعی است که توسط سارا آصفی موردتوجه قرار گرفته و با تمرکز بر فیلم‌های «کلاغ»، «مرگ یزدگرد»، «باشو غریبه کوچک» و «چریکه تارا»، در کتاب خود با نام «چهار زن در دو دهه از سینمای بهرام بیضایی» به آن پرداخته است.

سارا آصفی، چهار زن در دو دهه از سینمای بهرام بیضایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، آصفی درباره این کتاب گفت: دهه دوم فیلم‌سازی بهرام بیضایی در ایران، مصادف با دهه ۶۰ است که انقلاب ۵۷، انقلاب فرهنگی و جنگ تحمیلی تغییرات بسیاری در هنر و سینما ایجاد کرده و مقوله جنگ در سینما را به سمت و سویی هدایت کرد که شخصیت اصلی در فیلم‌ها را مردها بر عهده بگیرند.

او ادامه داد: در این ‌بین بهرام بیضایی با نگاه متفاوتی به سینما و تولید فیلم پرداخته و شخصیت اصلی آثار خود را از بین زنان انتخاب می‌کند، به همین دلیل در کتاب «چهار زن، در دو دهه از سینمای بهرام بیضایی» ۴ فیلم «کلاغ»، «مرگ یزدگرد»، «باشو غریبه کوچک» و «چریکه تارا» انتخاب و بررسی‌شده و پژوهش با محور این فیلم‌ها انجام‌شده، چراکه زنان شخصیت اصلی در هر یک از این فیلم‌ها هستند.

نویسنده کتاب «چهار زن، در دو دهه از سینمای بهرام بیضایی» با بیان اینکه موضوع اسطوره‌ها و پرداختن به آن در کنار مسئله جنسیت و توجه به جنسیت آن‌ها یکی از دغدغه‌ها و علاقه‌مندی‌های من بوده است، گفت: بهرام بیضایی یکی از بهترین افرادی است که به موضوع اسطوره و زن پرداخته است، در دوره‌ای که کاراکترهای اصلی فیلم‌ها مردها هستند و زنان و موضوعات مربوط به آن‌ها جایگاهی در آثار سینمایی ندارد بیضایی به‌صورت مستقل و کاملاً واضح به موضوع زن می‌پردازد، به‌طوری‌که در آن زمان و حتی امروز کمتر این‌گونه به شخصیت زن پرداخته‌شده است؛ به همین دلیل توجه به سینمای بهرام بیضایی و بررسی این دو مقوله در سینمای او برای من جذاب بود.

این نویسنده و پژوهشگر هنر گفت: با مطالعه در موضوع سینما و زن، متوجه شدم که منابع بسیار کمی دراین‌باره وجود دارد، حتی مصاحبه‌هایی که با بهرام بیضایی انجام‌شده بود فاقد منبع بود تا برای مطالعه و تحقیق بیشتر به آن‌ها مراجعه شود که یکی از مشکلات بزرگ من در تحقیق و تألیف کتاب همین موضوع بود؛ به همین دلیل در پایان کتاب فهرستی از منابع برای علاقه‌مندان و مخاطبان حرفه‌ای و دانشجویان سینما قرار داده شد تا کمتر با این مشکل مواجه شوند.

این کارشناس سینما با اشاره به اینکه موضوع زن در سینما از علاقه‌مندی‌ها و دغدغه‌های او برای تحقیق است، اضافه کرد: زن در سینمای ایران همچنان در دو راهی بروزِ خود و قرار گرفتن در چارچوب‌های تحمیلی باقی‌مانده است. پذیرش جریان‌هایی که زنان در دنیا برای حقوق اجتماعی و شهروندی خود رقم زدند توسط فرهنگ مردسالار خاورمیانه مشکل است و این چالش میان نمایش تصویر اصلی از زن با قرائت جامعه از او، در سینمای ایران همچنان در جریان است.

«چهار زن، در دو دهه از سینمای بیضایی» اولین کتاب سارا آصفی، کارشناس سینما، کارشناس ارشد پژوهش هنر، فیلم‌نامه‌نویس و گوینده رادیو است که بهمن‌ماه ۱۴۰۱ از سوی انتشارات گفتمان اندیشه معاصر روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...