کتاب «تاریخ زشتی» با ترجمه هما بینا و مقدمه و حاشیه‌نویسی جهانگیر شهدادی از سوی انتشارات فرهنگستان‌هنر منتشر می‌شود. شهدادی این روزها در حال آماده کردن جلد دوم کتاب «گل و مرغ» است که در آن مبانی زیبایی‌شناسی هنر ایرانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

شهدادی با اعلام این خبر به ایبنا، گفت: سال گذشته ترجمه کتاب «تاریخ زیبایی» اثر «اومبرتو اکو» که توسط همسرم هما بینا انجام شد و با مقدمه و تحشیه من به چاپ رسید. اکنون نیز خانم بینا مشغول ترجمه «تاریخ زشتی» از همین متفکر معاصر است که من نیز کار حاشیه‌نویسی و تفسیر بر این ترجمه را انجام می‌دهم.

وی افزود: «تاریخ زشتی» در آینده‌ای نزدیک توسط موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر منتشر می‌شود. همچنین در حال حاضر مشغول آماده کردن جلد دوم کتاب «گل و مرغ» هستم. جلد اول تحت عنوان کامل «گل و مرغ؛ دریچه‌ای بر زیبایی‌شناسی ایرانی» در سال 84 منتشر شده بود و قرار است تا روزهای آینده، چاپ دوم آن هم منتشر شود.

این هنرمند معاصر در ادامه گفت: کتاب «گل و مرغ» نیز توسط خانم بینا به انگلیسی ترجمه شده است و قرار است چاپ دوم این کتاب همراه با ترجمه انگلیسی آن منتشر شود. این ترجمه را همچنین برای نشر در اروپا به انتشارات Abtaros در انگلستان تحویل داده‌ایم.

جهانگیر شهدادی، نقاش معاصر  و پژوهشگر هنر است. از وی تا به حال کتاب و مقالات متعددی درباره هنر ایران و غرب و همچنین تئوری زیبایی‌شناسی به چاپ رسیده است. او در سال 52 در مقطع کارشناسی‌ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد، ‌ولی بیشتر فعالیت‌هایش در زمینه نقاشی است. پیش‌تر به قلم شهدادی کتاب‌های «دانش سری، راز اعتلای نقاشی اروپا، از رنسانس تا قرن بیستم»، «گل و مرغ؛ دریچه‌ای بر زیبایی‌شناسی ایرانی» منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...