• 11 دی 1402

    مروری-بر-ارداویرافنامه-زهرا-رستمی

    درباره‌ی معراج موبدی به نام ویراف است که آن را به اواخر دوره‌ی ساسانی ارتباط داده‌اند... «ارداویراف» به معنی مرد درست‌اندیش و صاحب خِرَد است... اعتقادات ایرانیان درباره‌ی جهان پس از مرگ، قبل از ورود دین اسلام... در متن پهلوی، روان‌ها اعمال خود را به صورت زنی زیبارو یا زشت‌رو، مقابل خود می‌بینند اما در متن فارسی، تنها صورتی، مقابل‌شان ظاهر می‌شود... به همراه سروش و آذر از جایگاه‌های مختلف بهشت چون: جایگاه رادان و سخاوتمندان، پادشاهان عادل، دستوران و موبدان، پهلوانان، شبانان و… دیدن نمود ...

  • 28 مرداد 1400

    تمام-حجت-مسلمانی-ما-در-روز-واقعه-فیلم

    مسلمانی ما سه نسل است و از او هیچ... مسیح برگزیده‌ی خداوند بود و حالا سرسپرده‌ی او در کلمات سید عربی صدای خداوند را... اسود آهنگر به راحله می‌گوید: عشق مرکب حرکت است... ندیدم سری به سرداری مگر بسیار سرها زیر پای او؛ خودستایان تکیه بر اریکه‌ها زده‌اند؛ کتاب خدا را چنان می‌خوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان زهد پوشیده‌اند؛ تک‌پیرهنان را پیرهن از تن می‌درند. آنان که دستار بر سر نهاده‌اند سر از گردن خداترسان می‌اندازند. و آنان که آب بر مردمان می‌بندند مردمان را آب از لبه‌ی تیغ می‌دهند ...

  • 18 مرداد 1400

    شاهنامه-روشنفکری-و-شاهرخ-مسکوب-بهرام-بیضایی

    ملک‌الشعرای بهار هم شاهنامه را ستود هم از متون پهلوی ترجمه کرد... عبدالحسین نوشین هم بین شاهنامه و روشنفکری چپ تعارضی نمی‌بیند و رستم و سهراب را روی صحنه برد... دشنام‌هایی که گلستان و شاملو بر شاهنامه و فردوسی شمرده‌اند از شماره بیرون است... از توطئه دربار پهلوی می‌گویند که سعدی و حافظ را کنار گذاشتند که فردوسی را بزرگ کنند!... آشیخ ابوالقاسم فردوسی! مخالف ضحاک انقلابی... دشنام به شاهنامه مدتها به معنی دشنام به شاه بود... مسکوب هم پیشینه تربیت دینی داشت هم پیشینه تربیت حزبی... اما راه مستقل خود ...

Loading
نیما یوشیج را ریشخند می‌کردند و از هدایت پرهیز می‌دادند... وقتی هدایت خودش را کشت من دوازده سالم بود... با همه‌ی بازیگوشی و گریزش از جنت‌مکان شدن، دریچه‌های بسیاری را بر ما گشود... اجرای دو اقتباس صحنه‌ای «معلم» و «مرده‌خورها» سرآغاز نمایش نوین ایران شد... از آغازگران کار در فرهنگ عامه است... طنز و هجو سیاسی و حتی ادعانامه‌ی سیاسی اجتماعی نوشته است... در ترجمه ادبیات پهلوی تلاش کرده ...
سارنگ سهش (علی زندیه) از ترس اولین دیدارش با نهال فرخی (مژده شمسایی) می‌گوید: «همه‌ش می‌ترسیدم... نریزن همونایی که کتابفروشی پدرم ریختن»... آیا مجوز بشری بالاتر است از مجوز الهی؟!... صاحب ملک گریبان پدرم را گرفته بود بابت خسارت آتش‌سوزی... و ناشران پی پول کتاب‌هایشان... سرشکسته و ورشکسته رفتند به شهرستان ...
منظومه آرش از سیاوش کسرایی یکی از بهترین اقتباس‌های منظومی است که از آرش اسطوره‌ای انجام شده است... هویت و قدرت آرش اسطوره‌ای با توجه به زمان نگارش آن، بعد از کودتای 28 مرداد 1332، گفتمانی تازه را نقش‌بندی کرد و با کاربست روایت کهن، واژگان و نحو زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز قرار داد... در روایت بیضایی با آرشی دیگر روبه‌رو هستیم... او تیر را با دل خود پرتاب می‌کند نه به بازو... ...
شهریار، شهرزاد و دین‌‌آزاد (دنیازاد) ‌هزارویک‌شب، همان ضحاک، شهرناز و ارنواز هستند که در شاهنامه آمده‌اند... دختران وزیر، شهرزاد و دنیازاد، جان در کف می‌گذارند و به دربار شهریار می‌روند... داستان ضحاک، در افسانه‌های هندوایرانی، در اوستا به زبان دین، در شاهنامه با بیانی حماسی و در ‌هزار‌و‌یک‌شب با روایتی مردمانه آمده است... هزارویک شب پس از بغداد به شمال آفریقا و مصر می‌رود و فاطمیان و ایوبیان و مملوکان را تجربه می‌کند ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...