تمام-حجت-مسلمانی-ما-در-روز-واقعه-فیلم

مسلمانی ما سه نسل است و از او هیچ... مسیح برگزیده‌ی خداوند بود و حالا سرسپرده‌ی او در کلمات سید عربی صدای خداوند را... اسود آهنگر به راحله می‌گوید: عشق مرکب حرکت است... ندیدم سری به سرداری مگر بسیار سرها زیر پای او؛ خودستایان تکیه بر اریکه‌ها زده‌اند؛ کتاب خدا را چنان می‌خوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان زهد پوشیده‌اند؛ تک‌پیرهنان را پیرهن از تن می‌درند. آنان که دستار بر سر نهاده‌اند سر از گردن خداترسان می‌اندازند. و آنان که آب بر مردمان می‌بندند مردمان را آب از لبه‌ی تیغ می‌دهند

گوشه‌هایی ببینید از فیلم سینمایی «روز واقعه» شاهکار بهرام بیضایی و به کارگردانی شهرام اسدی:


روز واقعه | بهرام بیضایی | شهرام اسدی 1373ش.
بازیگران: علیرضا شجاع‌نوری، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، لادن مستوفی، سعید نیک پور، حسن میرباقری، حمیده خیرآبادی، ژاله علو.
موسیقی متن: مجید انتظامی.

...
پیرمرد بادیه‌نشین از زبان حسین بن علی(ع) روزگار را چنین وصف می‌کند:
ندیدم سری به سرداری مگر بسیار سرها زیر پای او؛
خودستایان تکیه بر اریکه‌ها زده‌اند؛ کتاب خدا را چنان می‌خوانند که سود ایشان است.
آنان که طیلسان زهد پوشیده‌اند؛ تک‌پیرهنان را پیرهن بر تن می‌درند.
آنان که دستار بر سر نهاده‌اند سر از گردن خداترسان می‌اندازند.
و آنان که آب بر مردمان می‌بندند مردمان را آب از لبه‌ی تیغ می‌دهند.
این نیست آن چه ما می گفتیم...

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...