ویرایش جدیدی از مجموعه شش جلدی «صحیح البخاری» و مجموعه چهارجلدی «صحیح المسلم» از سوی انتشارات احمد جام مشهد منتشر شده است.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ویرایش جدیدی از مجموعه شش جلدی «صحیح البخاری» به ترجمه عبدالعالی نور احراری و مجموعه چهارجلدی «صحیح المسلم» به ترجمه عبدالرئوف مخلص، عبدالبادی وثیق و جواد عصار رودی از سوی انتشارات احمد جام مشهد منتشر شده است.
در بخشی از مقدمه تجدید چاپ مجموعه صحیح البخاری میخوانیم: ««الجامع الصحیح المسند من حدیث رسول الله و سننه و ایامه» عنوان مجموعه احادیثی است که در طول شانزده سال توسط ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری جمع و فراهم گردیده و سپس به «صحیح البخاری» شهرت یافته است. امام بخاری در سال ۱۹۴ هجری در بخارا به دنیا آمد. در بیست و سه سالگی به مدت شانزده سال برای شنیدن حدیث و جمع آوری آن به بلاد مختلف سفر کرد و شش سال در مکه اقامت گزید، تا اینکه این مجموعه جمع و فراهم گردید. احتمالًا کتاب بخاری در حدود سال ۲۱۷ هجری آغاز و حدود سال ۲۳۴ هجری پایان یافته باشد.
شمار مشایخی که امام بخاری از ایشان روایت کرده به ۱۰۸۰ تن میرسد که همگی اهل حدیث و واجد صفات ستودهای چون حافظه قوی، تقوا، پرهیزگاری، ضبط، عدل و سایر اطوار و کردار نیک بودهاند. هر چند شمار احادیث این مجموعه به هفت هزار و پانصد و اندی میرسد ولی نظر به تحقیق علامه ابن حجر عسقلانی که در «هدی الساری» مقدمه «فتح الباری» شرح صحیح البخاری تذکار یافته، مجموعه احادیث این کتاب بعد از وضع احادیث تکراری به دو هزار و هفتصد و شصت و یک حدیث بالغ گردیده است. علامه ابن حجر همه احادیث تکراری را در «هدی الساری» برشمرده و هر یک را مشخص کرده است.
این کتاب از نظر اسلوب و روش تحقیق، و دقت در مطالب و تفحص و تجسس در احوال راویان یا رجال حدیث و شرایط سختگیرانه و دشواری که امام بخاری در مورد اخذ و قبول حدیث وضع کرده بیهمتاست. وی توانسته احادیث صحیح را از احادیث ضعیف جدا و تفکیک نماید و این امر باعث شده که مقام و منزلت کتاب او تا آن حد ارتقا یابد که «صحیح البخاری» به «أصح الکتاب بعد کتاب الله» یا صحیحترین کتاب بعد از قرآن شهرت پیدا کند و جایگاه امام بخاری در صدر ردیف محققان قرار گیرد، چنانکه او را به القاب امام الحافظ و امیرالمؤمنین فی الحدیث و سید المحدثین یاد میکنند.
این اولین کتابی است که بر همه احادیث آن مهر صحت گذاشته شده و چه قبل از آن و چه بعد از آن همچون کتابی جامع و معتبر تألیف نگردیده است. این کتاب در همه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و در حوزههای علمی، آکادمی و دانشگاهها تدریس گردیده و به حیث معتبرترین مرجع و مأخذاز آن استفاده زیادی صورت میگیرد.»
به گفته مترجم این اثر در مقدمه کتاب، «صحیح البخاری» را امامان و بزرگان حدیث چه در زمان حیات امام بخاری و چه بعد از آن با دقت نظر مطالعه کرده هر حدیث را مورد تحقیق و تفحص قرا داده و بر همه احادیث آن مهر صحت نهادهاند. برخی از بزرگان محدثین و محققان والا مقام چون امام دار قطنی، خطیب بغدادی و امام ابن حزم ظاهری احادیث بخاری را مورد نقد و بررسی قرار داده و در بعضی موارد درباره سند برخی از احادیث نظراتی ارئه کردهاند، از جمله امام دار قطنی در یکصد و سه مورد از اسناد احادیث بخاری و مسلم سخن گفته که این سخنان را علامه ابن حجر عسقلانی در مقدمه «فتح الباری» (هدی الساری) برشمرده و به هر یک جواب قناعت بخش داده است. در این مورد در ذیل هر حدیث مربوطه در پاورقیها حتیالمقدور تذکر داده شده است.
او درباره بازنگری کتاب یادآور میشود: «در این بازنگری کوشیدهام که ترجمه مطالب سادهتر و بلیغتر بیان شود. در شرح بعضی از عبارات، جهت روشنی موضوع، لفظ یا کلماتی میان دو ناخنک ( ) آورده شده تا از اصل متن تفکیک شود. در بعضی موارد در ارتباط هر حدیثی که نیازمند تشریح بود به استناد «فتح الباری» اثر معروف شیخ ابن حجر عسقلانی که معتبرترین شرح «صحیح البخاری» به شمار میرود و یا سایر کتب معتبر، مراجعه شده و مطالبی در پاورقیها با ذکر مآخذ مربوطه آورده شده است. در استنباط احکام فقهی از بعضی احادیث که مورد اختلاف ائمه مذاهب قرار گرفته سعی به عمل آمده که در پاورقیها نظرات فقهای مذاهب نیز آورده شود. هرچند محدثین بر همه احادیث «صحیح البخاری» به اتفاق، مهر صحت نهادهاند ولی در اعتبار احادیث نظر به تعداد صحابه که یک حدیث را یک یا چند تن از صحابه روایت کرده و یا از صحابی یک یا چند راوی روایت کردهاند، درجاتی قائل شدهاند؛ چنانکه احادیث را به متواتر، مشهور، عزیز، غریب و ... درجهبندی کردهاند که مراتب صحت هر حدیث را میرساند. تفصیل این موضوع در مقدمه این کتاب آمده و گاه در ذیل حدیث در پاورقی بدان اشاره شده است.
هر چند گفته شده که احادیث این مجموعه را حدود نود هزار نفر از امام بخاری شنیدهاند، ولی اشهر و اضبط راویان آن، محمد بن یوسف فربری است که دو یا سه بار آن را از امام بخاری شنیده است. راویان مشهور فربری نُه شخصاند از آن جمله: مستملی، کشمهنی، سرخسی. ابوذر هروی احادیث بخاری را از این سه نفر شنیده که روایت وی نسخه مشهور بخاری است. در شیوه ترجمه، کمال امانتداری و دقت به کار رفته و سعی شده هیچ کلمه، لفظ و عبارتی از ترجمه بازنماند و در آن حرفی کم و یا زیاد نگردد. این نکته قابل توجه است که حدیث در هر درجه از قوت و اعتباری که باشد مقام و منزلت آیات قرآن را نداشته؛ زیرا کلام الله تعالی قدیم و از هر گونه خطا و اشتباه، محفوظ و مصون است.»
در بخش دیگری از کتاب به قلم احمد بن سلمه شاگرد امام مسلم میخوانیم: «خداوند بر تو رحم کند که با توفیق پروردگار بیان کردی که قصد داری تمام اخبار و احادیث نقل شده از پیامبر در مورد سنتهای دین و احکامش، تحقیق و برای شناخت تمام آنچه که در آنها ثواب، عقاب، ترغیب، ترهیب و دیگر چیزها با سندهایی که نقل شده است و اهل علم، آنها را در بین خود دست به دست کردهاند، جستوجو کنی. خداوند تو را هدایت کند که خواستی بر همه آنها به صورت جمعآوری شده، آگاه شوی و از من درخواست نمودی که برایت آنها را به صورت خلاصه و بدون تکرار جمعآوری نمایم تا اینکه زیاد نشود همانا گمانت در مورد مشغول شدن به آنچه که قصد فهمیدن و استنباط آنها را داری و درخواست نمودی -خداوند تو را کرامت دهد-، زمانی که به تدبر رجوع کردم -انشاءالله- که آن سرانجامی نیکو و منفعتی واقعی است. وقتی از من مسئولیت آن را تقاضا نمودی، گمان کردم که اگر آن برای من میسر شود و اتمام آن برای من فیصله شود، من اولین کسی هستم که فایده و نفع آن قبل از دیگران به او میرسد؛ به دلیل سببهایی که ذکر آن طولانی میشود و خلاصه آن این است که حفظ و ضبط کردن مقدار کمی از آن (احادیث) و به نهایت و پختگی رساندن آن برای شخص، از اینکه به مقدار زیادی از آن بپردازد، آسانتر است. به ویژه برای مردم عوامی که علم شناخت و تمییز آن را ندارند، مگر اینکه شخص دیگری آنها بر شناخت و تمییز آگاه گرداند. پس زمانی که این مسئله طوری باشد که ما بیان کردیم، پرداختن به (احادیث) صحیح و کم، از زیاد کردن (احادیث) عیب و علتدار بهتر است، البته از افزایش و زیادکردن احادیث امید بعضی از منافع میباشد و جمعآوری مکررات برای کسانی که در بحث علم حدیث، نسبت به اسباب و علل آن، آگاهی و شناخت دارند، آن فوایدی که در جمعآوری زیاد احادیث نهفته است را -ان شاء الله- به ارمغان میآورد. اما مردم عوامی که از اهل شناخت و آگاهی احادیث نیستند، هیچ لزومی برایشان در طلب احادیث زیاد وجود ندارد، بلکه آنها از شناخت احادیث اندک هم ناتوان هستند.
اگر خدا بخواهد، ما تخریج و جمعآوری آنچه را که درخواست نمودهای را با آن شرطی که آن را برایت ذکر خواهم نمود، شروع میکنیم. و تمام آن احادیثی را که از پیامبر6 با سند نقل شده است، را به سه دسته و سه طبقه ازمردم بدون تکرار تقسیم میکنیم، مگر اینکه جایی باشد که به سبب زیادت معنی یا سندی که در کنار سندی دیگر واقع شده به سبب علتی که در آن واقع شده از تکرار آن حدیث بینیاز نباشیم؛ زیرا معنای اضافهای که در آن حدیث مورد نیاز میباشد در مقام حدیث کامل است که ناچار هستیم آن حدیثی که در آن زیادت است را تکرار کنیم، یا اینکه آن حدیث را به صورت مختصر ذکر کنیم مگر آن که مختصر آوردن آن امکان پذیر نباشد، پس در آن صورت آوردن کامل آن، بهتر و سالمتر است، اما آن احادیثی که راهی برای مختصر آوردن آن یافتیم پس این کار را انجام دادیم -إن شاء الله-. اما قسم اول: ما قصد کردیم، احادیثی را در ابتدا بیاوریم که از دیگر احادیث سالمتر از عیوب باشد و راویها و ناقلین آن که اهل استقامت و اتقان در حدیث هستند، پاکترین باشند و در روایتشان اختلاف شدید و اشتباه فاحشی نباشد، چنانکه در بسیاری از محدثین دیده شده و در حدیثشان آشکار گشته است. پس زمانی که ما احادیث این صنف از مردم را خوب جستوجو و تحقیق کردیم، دانستیم که آنها احادیثی هستند که در سندهایشان کسانی هستند که مانند این گروهی که متصف به قوت حافظه و مهارتاند و قبل از اینها بیان شد، نیستند. البته اگر چه آنها را پایینتر ذکر کردیم، اسم صدق، ستر و علم، آنها را شامل میشود مانند: عطاء بن سائب، یزید بن ابیزیاد، لیث بن ابیسلیم و دیگر راویان حدیث و ناقلین اخبار. اگر چه آنها در نزد علمای مشهور، از اهل ستر و علم هستند ولی دیگران که اهل مهارت و استقامت در روایتاند در نزد آنها برتراند؛ زیرا این صفات در نزد اهل علم، درجهای رفیع و خصلتی نیک است. آیا نمیبینی اگر این سه نفر عطاء، یزید و لیث را با منصور بن معتمر، سلیمان اعمش و اسماعیل بن ابیخالد در بحث مهارت و درستی روایت، مقایسه کنیم، آنها را خیلی دور مییابی و در نزد اهل علم هرگز نزدیک اینها نیست؛ زیرا منصور، اعمش و اسماعیل در نزد علماء به مهارت و صحت حفظ مشهور هستند و مانند این صفات را در عطاء، یزید و لیث سراغ ندارند. و مثل آنها اگر همتایانی چون ابن عون و ایوب سختیانی را با عوف بن ابیجمیله و اشعث حمرانی در حالی که همگی از شاگردان حسن و ابن سیرین بودهاند، مقایسه کنی، فاصله بین آن دو و این دو در کمال فضل و صحت روایت، بسیار زیاد است. اگر چه که عوف و اشعث در بحث صدق و امانت، در نزد اهل علم مورد دفاع قرار نمیگیرند ولی حالت منزلت در نزد اهل علم، همانطور است که توصیف نمودیم. در مثال آوردن، اسم آنها را آوردیم تا اینکه مثال زدن آنها نشانهای باشد که با فهم آن، کسی را که روش علما را در ترتیب اهل علم نمیداند، برگرداند. و این کار از منزلت شخص عالیقدر چیزی را نمیکاهد و شخص پایین مقام را از منزلتش بلندتر نمیبرد و حق هر صاحب حقی را میدهد و آن را در مقام و منزلت خودش قرار میدهد...»