«چرا مسجد نسازیم؟» [Why Not Build the Mosque] عنوان کتابی است که توسط دیمیتریس آنتونیو- Dimitris Antoniou نویسنده یونانی توسط انتشارات «دانشگاه پنسیلوانیا» منتشر شده است. این نویسنده یونانی با تمرکز بر تلاش ناموفق اوایل دهه ۲۰۰۰ برای ساخت مسجد در حومه آتن و تحقق موفقیت‌آمیز بعدی این پروژه در سال ۲۰۲۰، نقش‌هایی را که کلیسای ارتدوکس، سیاستمداران نگران «هزینه سیاسی» حمایت از مسجد و جامعه در تأخیرها، شکست‌ها و موفقیت تلخ و شیرین این پروژه ایفا کردند، بررسی می ‌کند.

چرا مسجد نسازیم؟» [Why Not Build the Mosque] دیمیتریس آنتونیو- Dimitris Antoniou

مسجدی که در نهایت در سال ۲۰۲۰ ساخته شد، خود یک مصالحه بود، ساختمانی ساده که نتوانست به ساختمان رویایی و در نهایت خیالی که در دهه ۲۰۰۰ مورد بحث قرار گرفته بود، جامه عمل بپوشاند.

نویسنده خوانندگان را از مساجد خانگیِ دور از دید عموم به دفاتر شرکت‌های نظرسنجی، سیاستمداران و رسانه‌های جمعی می ‌آورد و آشکار می ‌کند که بحث سال‌ها بر سر اینکه در شهر آتن چگونه و کجا باید مسجد ساخت، مسئله‌ای فراتر از مذهب یا ملی‌ گرایی صرف بوده است. در واقع، داستان مسجد اصلی آتن به طرز قانع ‌کننده‌ ای نشان می ‌دهد که طرح‌های تحقق نیافته چقدر می ‌توانند برای برخی از ذینفعان (در اینجا سیاستمداران و اعضای رسانه‌ها که با حمایت یا مخالفت خود با مسجد ساخته نشده، شهرت کسب کرده‌اند) پربار باشند، در حالی که سایر ذینفعان را حتی زمانی که اراده اکثریت با آنهاست، قادر به پیشبرد پروژه نمی ‌کنند. این کتاب روشن می ‌کند که برای یک دولت چه چیزی لازم است تا تغییرات ملموس (در زیرساخت‌ها، در توسعه، برای یک جامعه) در دموکراسی‌ های معاصر رخ دهد.

در حالی که در دهه ۱۸۹۰ میلادی موضوع ساخت مسجد در آتن به وضوح با روابط یونان و عثمانی مرتبط بود، جنگ یونان و ترکیه در سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ و متعاقب آن معاهده لوزان در سال ۱۹۲۳ که وجود «اقلیت مسلمان» را در این کشور به رسمیت می ‌شناخت، مقامات یونانی را بر آن داشت تا نقش همسایه شرقی خود را در این پروژه زیر سئوال ببرند. این معاهده نه تنها به اعضای اقلیت‌ها دسترسی به قانون خانواده اسلامی، نمایندگی از طریق مفتی‌ها و خودگردانی وقف‌ها (موقوفات خیریه) را اعطا می ‌کرد، بلکه رفاه آن‎ها را از طریق تأکید بر عمل متقابل به رفتار ترکیه با جوامع رومی خود نیز مرتبط می‌کرد.

پس از دهه‌ها مناقشه بر سر ساخت مسجد مرکزی در شهر آتن، موضع کلیسای ارتدوکس یونان (به‌عنوان یکی از قدرتمندترین نهادهای سیاسی و اجتماعی کشور) همواره دوگانه و مبهم باقی ماند. کلیسا از یک سو خود را حامی اصل آزادی مذهبی و ساخت مسجد معرفی می ‌کرد و از سوی دیگر، در عمل به یکی از جدی‌ترین موانع تحقق این پروژه بدل شد. این دوگانگی، بازتابی از پیچیدگی سیاست یونان و حساسیت‌های عمیق هویتی جامعه یونانی بود.

مجمع مقدس کلیسای ارتدوکس (Holy Synod) در سال ۲۰۰۲ به‌ طور رسمی با ساخت مسجدی در آتن موافقت کرد. اما همزمان مقامات عالی‌رتبه کلیسا نسبت به «پیامدهای سیاسی و اجتماعی» این اقدام هشدار می‌ دادند. این تناقض آشکار نشان می ‌داد که پذیرش رسمی، الزاماً به معنای حمایت عملی نیست، بلکه بیشتر تلاشی حساب ‌شده برای مدیریت افکار عمومی و حفظ جایگاه نهادی کلیسا در ساختار قدرت به شمار می ‌رفت!

کلیسا با وجود عدم مخالفت اصولی با اصل ساخت مسجد، اصرار داشت این بنا در حاشیه شهر و به دور از دید عموم ساخته شود تا از برانگیختن واکنش‌های «غیرقابل پیش‌بینی» اجتماعی جلوگیری شود. این رویکرد، تلاشی آگاهانه برای مهار نمادین حضور اسلام در فضای عمومی شهر آتن بود.

موضع کلیسای ارتدوکس یونان صرفاً به اظهارنظرهای کلی و نمادین محدود نبود، بلکه این نهاد به‌ طور عملی و هدفمند در روند تصمیم‌گیری درباره مسجد آتن دخالت می‌کرد. آقای «خریستودولوس» اسقف اعظم پیشین یونان (1939-2008) تلاش داشت موضعی اتخاذ کند که نه موجب شکاف در داخل کلیسا شود، نه افکار عمومی یونان را علیه کلیسا تحریک کند و نه رابطه این نهاد قدرتمند با دولت وقت یونان را به خطر بیندازد. به همین دلیل، کلیسا نه حمایت صریح و قاطع نشان می ‌داد و نه مخالفت علنی می کرد؛ بلکه همواره موضعی دوپهلو اتخاذ می ‌کرد که امکان عقب‌نشینی یا فشار در هر مرحله را برایش محفوظ نگه دارد.

مسئله مسجد به ابزاری برای چانه‌زنی سیاسی با دولت وقت یونان تبدیل شد. کلیسا از همراهی یا مخالفت خود با پروژه مسجد برای گرفتن امتیاز از دولت استفاده می‌ کرد. مقاومت کلیسا در برابر ساخت مسجد فقط ریشه مذهبی یا فرهنگی نداشت، بلکه بخشی از یک راهبرد سیاسی بود که هدف آن حفظ نفوذ، منابع مالی و جایگاه برتر کلیسا در ساختار قدرت یونان بود.

اگرچه مسجد آتن سرانجام در منطقه «وتانیکوس» شهر آتن ساخته شد، اما این مسجد فاقد مناره، تزئینات مذهبی و هرگونه استقلال نهادی است و تحت کنترل کامل دولت قرار دارد؛ وضعیتی که از نگاه بسیاری، نشانه ‌ای روشن از مهار «اسلام رسمی» در یونان است. در مقابل، جامعه مسلمانان آتن این روند را نوعی ظلم تاریخی می ‌دانند؛ چرا که دهه‌ها تأخیر در به رسمیت شناختن حقوق مذهبی، آنان را به عبادت در فضاهای غیررسمی، زیرزمین‌ها و آپارتمان‌ها سوق داد و جایگاهشان را در چارچوب یک دموکراسی مدرن به‌ طور جدی تضعیف کرد.
آقای دیمیتریس آنتونیو نویسنده کتاب دارای دکترای فلسفه از دانشگاه آکسفورد است و در دانشگاه آتن رشته الهیات، در پرینستون انسان‌شناسی و در آکسفورد مطالعات شرقی خوانده است. تحقیقات او با تکیه بر رویکردهای انسان‌ شناسی و تاریخی، عملکرد دولت و ساخت تاریخ عمومی در یونان را بررسی می‌ کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...