«چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» [Was heisst denken] اثر هایدگر و ترجمه سیاوش جمادی، توسط نشر ققنوس به چاپ پنجم رسید.

به گزارش مهر، انتشارات ققنوس، پنجمین چاپ این کتاب را با شمارگان ۶۶۰ نسخه، ۴۵۵ صفحه و بهای ۵۵ هزار تومان منتشر کرده است. چاپ نخست این کتاب در سال ۱۳۸۸ با شمارگان سه هزار و ۳۰۰ نسخه و بهای ۱۱ هزار تومان منتشر شده بود. چاپ پیشین (چهارم) این کتاب نیز در سال ۱۳۹۶ با شمارگان ۸۸۰ نسخه و بهای ۳۵ هزار تومان عرضه شده بود.

«چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» نخستین درسگفتارهای ارائه شده توسط هایدگر پس از رفع ممنوعیتش از تدریس بود که در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ در دو ترم درسی عرضه شد. ترم اول آن شامل ۱۰ درس‌گفتار و ترم دوم ۱۱ درس را دربر می‌گیرد. در نسخه نهایی کتاب، هایدگر بین هر درس‌گفتار مرور گذرایی نگارش کرده بر آنچه تاکنون نوشته است. اصل آن مفصل‌تر است از آن چیزی که به عنوان کتاب در دوره آثارش آمده است. این کتاب شرح و بیانی کمابیش منظم و شفاف درباره فلسفه هایدگر پس از «هستی و زمان» را عرضه می‌کند.

پیش از ترجمه جمادی، بخش‌هایی از این کتاب با عنوان «معنای تفکر چیست؟» به فارسی ترجمه شده بود، اما جمادی برای نخستین بار ترجمه کامل این کتاب را از آلمانی به فارسی برگرداند و به ایرانیان عرضه کرد. به باور جمادی نمی‌توان عنوان این کتاب را در فارسی «معنای تفکر چیست؟» گذاشت. همچنین به باور جمادی کتاب در ترجمه دشواری‌های زیادی را به همراه دارد که به نظر مترجم قبلی نخواسته است زیر بار آن دشواری‌ها برود به همین دلیل کتاب را خلاصه ترجمه کرده است.

جمادی درباره عنوان ترجمه خود که اقتباسی است از این بیت شیخ محمود شبستری «نخست از فکر خویشم در تحیر / چه چیز است آنکه گویندش تفکر» گفته است: «heisst یک معنای فراخوانی دارد. به عبارتی ترجمه تحت‌اللفظی این می‌شود که «تفکر چه چیزی را فرا می‌خواند؟» به عبارتی این معنا، معنایی است که معانی دیگر را گردآوری می‌کند. در تفکر هایدگر Sein یا هستی هم به همین صورت است، البته ما دعوا داریم که این را به هستی ترجمه کنیم یا وجود. هایدگر می‌گوید که Sein یک رشته پیوستار یا گردآورنده‌ای است که می‌خواهد ببیند سرنخش در کجاست؟ هایدگر به خاصیت تقلیل‌دهندگی عصر جدید انتقاد داشت. بنابراین هیچگاه نمی‌توان در ترجمه فارسی عنوان این کتاب صرفاً از «تفکر چیست؟» یا «معنای تفکر چیست؟» استفاده کرد. بر همین مبنای گردآورندگی معانی، من فکر کردم باید «خوانند» را به کار ببرم، بنابراین آن مصرع از شیخ محمود شبستری را به آن صورت به کار بردم. حتی برگردان ترجمه انگلیسی هم «تفکر چیست؟» نمی‌شود.»

به باور هایدگر تفکر، تذکر است، تذکر همان تفکر یادآوری بنیاد است. هایدگر این بنیاد را در قصیده‌ای از پارمنیدس جست‌وجو می‌کند. این قصیده به باور هایدگر «صدر تفکر مغرب زمین» است و یگانه اثری که از پارمنیدس باقی مانده.

جمادی همچنین برخی از دشواری‌های ترجمه این کتاب را مربوط به وجود ماجرای «پارمنیدس» در این کتاب و استفاده از واژه‌های یونانی در آن دانست و گفت: هایدگر خود ماجرای پارمنیدس و قصیده معروف او را ترجمه کرده است؛ اما دوبار. اول ترجمه‌ای معمول و بار دوم با روشی هرمونوتیکی و با نقد معانی دوران باستان. ذکر همه این متن‌ها در کتاب، ترجمه را برای مترجم فارسی زبان دشوار می‌کند.

[این کتاب برای نخستین بار تحت عنوان «م‍ع‍ن‍ای‌ ت‍ف‍ک‍ر چ‍ی‍س‍ت‌؟» در سال ۱۳۸۵ با ترجمه فرهاد سلیمانیان و توسط نشر مرکز در ایران منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...