پنجمین چاپ کتاب «خیلی کم... تقریبا هیچ: مرگ، فلسفه، ادبیات» [Very little-- almost nothing : death, philosophy, literature] اثر سایمون کریچلی [Simon Critchley] و ترجمه لیلا کوچکمنش منتشر شد. نویسنده در این کتاب به تفصیل درباره مرگ و نیستی، با تکیه بر ادبیات، فلسفهورزی کرده است.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر نی پنجمین چاپ کتاب «خیلی کم... تقریبا هیچ: مرگ، فلسفه، ادبیات» اثر سایمون کریچلی و ترجمه لیلا کوچکمنش را با شمارگان ۵۵۰ نسخه، ۳۸۳ صفحه و بهای ۹۸ هزار تومان منتشر کرد. چهارمین چاپ این کتاب سال ۹۹ با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۴۸ هزار تومان منتشر شده بود.
چاپ نخست نشر نی از این کتاب سال ۹۷ با شمارگان ۷۰۰ نسخه و بهای ۳۵ هزار تومان روانه بازار اندیشه شده بود. چاپ نخست این کتاب سال ۹۳ با شمارگان هزار نسخه و بهای ۱۴۷۰۰ تومان توسط انتشارات رخدادنو منتشر شده بود.
سایمون کریچلی، فیلسوف معاصر و در قید حیاتِ بریتانیایی یکی از مهمترین اندیشمندان مرگ اندیش در روزگار ماست که جذابیت نوشتارهایش درباره مرگ شهرتی جهانی پیدا کرده است. یکی از مهمترین کتابهای او «کتاب فیلسوفان مرده» نام دارد که در آن چگونگی مردن شماری از مهمترین اندیشمندان از یونان باستان تا جهان معاصر را روایت کرده است. برای نویسنده در این کتاب و دیگر آثارش مساله محدودیت و ناتوانی انسان، اهمیت وافری دارد. کتاب «خیلی کم... تقریبا هیچ» ترجمهای است از کتاب «Very Little… Almost Nothing: Death‚ Philosophy‚ Literature». این کتاب نیز یکی دیگر از آثاری است که کریچلی در آن به تفصیل درباره مرگ و نیستی، با تکیه بر ادبیات، فلسفهورزی کرده و یک بازخوانی نوین از روابط میان ادبیات و فلسفه ارائه میدهد.
کریچلی به ایده نگارش این کتاب در زمان پرستاری از پدر بیمارش رسید که البته این پرستاری به درگذشت پدر ختم شد. کریچلی در اوقات فراغتِ هنگام پرستاری از پدرش که به سرطان ریه مبتلا بود، خود را سرگرم مطالعه «مالون میمیرد» ساموئل بکت میکرد. کتاب چهار گفتار و یک پیشگفتار دارد. عناوین گفتارهای کتاب به ترتیب عبارتند از «ایلیا»، «واکاوی رمانتیسم»، «خوشبختی را بشناس - درباره بکت» و «اهمیت فلسفی یک شعر - درباره والاس استیونس».
پیشگفتار کتاب نیز با عنوان «سفر در هیچستان» درباره نسبت فلسفه و نیستانگاری است. این پیشگفتار خود به هشت بخش تقسیم میشود: «فلسفه در ناامیدی میآغازد»، «هیچ انگاری پیش از نیچه»، «هیچ انگاری نیچهای»، «پاسخ به هیچ انگاری: پنج امکان»، «دگرگونی هیچ انگاری نیچه توسط هایدگر»، «هایدگر در برابر یونگر»، «نجاتِ ناممکن: آدورنو درباره هیچ انگاری» و «آموختن چگونه مردن - استدلال».
به باور کریچلی نیز فلسفه با ناامیدی آغاز میشود. تجربه ناامیدی دینی نیز با فلسفه آغاز میشود. این ناامیدی برانگیزاننده این پرسش است که اگر به قول مشهور در تفکر غربی خدا مرده است، پس پرسش معنای زندگی چه میشود؟ این پرسش در منظومه فکری نیچه به هیچانگاری یا نیستانگاری میانجامد که به قول نویسنده بینظمی در نظام معناست.
نویسنده در این کتاب گفتمان هیچانگار ستیزی را که میکوشد در پیوند با آن به ناامیدی دینی بیندیشد، ادبیات معرفی میکند. بر این مبنا یکی از دلمشغولیهای او رابطه میان ادبیات و فلسفه است و تلاش میکند چهره ایدهآل فلسفه را در مواجهه با ادبیات ترسیم کند. به باور او پس از طرح مساله مرگ خدا، این ادبیات است که مساله امکانِ نجاتِ زندگی را محقق میسازد.
در گفتار نخست کتاب نویسنده پیگیر تلاش موریس بلانشو در نوشتههای داستانی و انتقادیاش (جایی که تمایز میان داستان و نقد در نهایت به نحوی پربار فرو میپاشد) به منظور توصیف و نمایش سرچشمه رازآلود اثر هنری است. این همان چیزی که بلانشو آن را «دیگری» مینامد. چیزی که از عقلانیت فلسفی میگریزد و کریچلی تلاش میکند تا آن را با انگاره «ایلیا»ی امانوئل لویناس روشن کند.
نویسنده در گفتار دوم پس از توصیف وضع نامساعد فلسفه پساکانتی میکوشد نشان دهد که رمانتیکهای ینا با پروراندن قطعه نویسی، یعنی یک کار نظری خود - واگردان، به این وضعیت پاسخ دهند. کریچلی این مفهوم را «رمانتیسم واکاری شده» مینامد. رمانتیکهای نخستین ایدهآلیستهای منتقد فلسفه نقادی کانت هستند. رمانتیکها نخستینبار، پرسشهای فلسفه پسا کانتی را به وضوح بیان کردند.
سپس نویسنده در تلاش است تا نشان دهد این رمانتیسم با پارهای از دلمشغولیهای آثار استنلی کاول، فیلسوف و زیبایی شناس مشهور آمریکایی، به ویژه با چیزی که خرد تراژیک کاول نامگذاری میکند، یعنی توجهاش به تصدیق تنهایی متناهی همخوانی دارد. سخن کاول در انتهای یکی از تالیفاتش مسالهای است که ذهن کریچلی در این کتاب درگیر آن است: «آیا فلسفه میتواند ادبیات شود و هنوز خود را بشناسد؟» به باور کریچلی پاسخ بله است؛ آری فلسفه میتواند ادبیات شود و باز خود را بشناسد، اما نه به مثابه فلسفه. به اعتقاد کریچلی مساله محوری رمانتیکها نیز پیوند و تلفیق دوباره شعر و فلسفه بوده است.
اما مسئله چگونگی اندیشیدن به ناامیدی دینی به نحوی که اجازه دهد ارتباط میان فلسفه و ادبیات روشن شود، در خوانش کریچلی از بکت امکان وجود پیدا میکند. در این بخش او از ابهامی سخن میگوید که در نوشتن فلسفی از مرگ وجود دارد. به باور کریچلی نوشتههای بکت آزمونی قطعی برای ارتباط میان فلسفه و ادبیات هستند: تفسیرهای فلسفی از بکت، یا از متن عقب میمانند یا از آن پیشی میگیرند، یعنی یا بسیار کم میگویند یا بسیار زیاد و یا با بسیار گفتن، اندک گویی میکنند.
بنابراین مساله کریچلی در بحث خود درباره بکت این است که چگونه میتوان از پیشپا افتادگی فرازبان آکادمیک دوری جست و به واقع تجربه زبان بکت را تجربه کرد و چگونه میتوان به زبان او اجازه «زبانیدن» داد. او این مساله را در تفسیر «مالون میمیرد» و «نام ناپذیر» بکت تحلیل میکند. ستایشی که کریچلی در این کتاب از بکت میکند، بینظیر است و شاید بتوان گفت با این کتاب است که فلسفه دین خود را به بکت ادا میکند و انگار که کریچلی از میان جامعه و طبقه فیلسوفان برگزیده شد تا ستایش آنها از بکت را در دل تاریخ ماندگار کند.
گویا در چاپ نخست این کتاب فصل انتهایی آن یعنی تحلیل آثار والاس استیونس شاعر مشهور آمریکایی وجود نداشت. او در ویراست دوم کتاب این فصل را اضافه کرده تا بر ایده فلسفه به مثابه شعر، اندیشه ورزی کند. به باور کریچلی، والاس استیونس برای بیان اندیشههای فلسفی خود، بهجای فلسفه، «شعر» را انتخاب میکند و این ناشی از دلبستگی خودآگاهانه او به زیباییشناسی رمانتیسم است.
ویژگی این متن و زبان ترجمه آن در سادگی آن است. سادگی خاصی که مخاطبان - حتی آنهایی که با فلسفه پیشتر میانهای نداشتهاند - را ناخودآگاه با خود به تجربه اندیشهورزی درباره مفهومی الهیاتی به نام «مرگ» وادار میکند. این تجربه یک مواجهه تراژیک با مرگ است، اما امید به زندگی را در دل خود نهفته دارد. البته این امید، شاید صرفا ورود به جهان طنز و شوخطبعی باشد. نگاه ویژه کریچلی به پدیدار Phenomenon مرگ، پیشتر تجربه چندانی در متون فلسفی غرب نشده است. از این نظر شاید یک همسنجی میان تفکرات او درباره مرگ با تفکرات اندیشمندان شرقی میتواند کار جالبی باشد.
کریچلی میپرسد: اینکه فلسفه با ناامیدی آغاز میشود، آیا بدان معناست که با ناامیدی هم به پایان میرسد؟ پاسخش خیر است. به اعتقاد او از اینجا میتوان به جهان شوخطبعی وارد شد و شوخطبعی -که آثار بکت هم مالامال از آن است - در بهترین حالت تمرین پایداری در برابر هیچانگاریای است که باد ادعاهای انسان را میخواباند.