«دین و اخلاق محیط زیست: از تعارض تا اجماعِ هم‌پوش» نوشته سجاد بهروزی و ابوالقاسم فنایی توسط دانشگاه مفید منتشر شد. در این اثر کاربست ایده اجماع هم پوش در اخلاق محیط زیست بحث شده است.

دین و اخلاق محیط زیست: از تعارض تا اجماعِ هم‌پوش ابوالقاسم فنایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات دانشگاه مفید کتاب «دین و اخلاق محیط زیست» را با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۲۵۲ صفحه و بهای ۸۶ هزار تومان منتشر کرده است.

کتاب شامل هفت فصل به ترتیب با این عناوین است: «تعریف اصطلاحات و مفاهیم کلیدی»، «طبقه بندی نظریه‌های موجود در اخلاق محیط زیست»، «نظریه احترام به طبیعت»، «ارزیابی نظریه احترام به طبیعت»، «اخلاق محیط زیست از منظر یهودیت و مسیحیت»، «اخلاق محیط زیست از منظر اسلامی» و «در جست‌وجوی اجتماع هم‌پوش».

این کتاب کوششی است ابتکاری در به کار بستن ایده «اجماع هم پوش» در اخلاق محیط زیست برای نشان دادن امکان توافق میان اخلاق دینی و اخلاق فرادینی در این قلمرو. ایده «اجماع هم پوش» یکی از نوآوری‌های جان رالز، مهم‌ترین فیلسوف فقید اخلاق و سیاست در قرن بیستم میلادی است. رالز در پرتو این ایده می‌کوشد نشان دهد که توافق همگانی بر سر نظریه عدالت به مثابه انصاف در قلمرو سیاست ممکن است و پیروان جهان‌بینی‌ها و ایدئولوژی‌های دینی و غیردینی جامع، علی‌رغم اختلاف‌هایی که در نظام باورها و ارزش‌های خود دارند، می‌توانند به دلایل گوناگونی که هر یک از آنها مبتنی بر مفروضات اختصاصی مورد قبول هر گروه است، بر سر تفسیر و برداشت خاص و یکسانی از اصول عدالت در قلمرو سیاست به اجماع هم پوش برسند.

اجماع هم پوش می‌گوید: توافق بر سر اصول عدالت در قلمرو سیاست در گرو توافق بر سر مبانی و دلایلی نیست که پذیرش این اصول را بدون استثنا برای همه انسان‌های عاقل توجیه کند. بنابراین خردمندان می‌توانند بر سر این اصول توافق کنند، بدون اینکه ناگزیر باشند بر سر دلایل متنوعی که پذیرش این اصول و تنظیم رابطه خود با دیگری بر اساس این اصول را برایشان توجیه می‌کند، نیز توافق کنند.

اما بنا بر دیباچه کتاب موضوع اصلی مورد بررسی در اخلاق محیط زیست که یکی از شاخه‌های مهم اخلاق کاربردی است «مسئولیت اخلاقی انسان‌ها در قبال محیط زیست یا درباره محیط زیست است. پرسش از مسئولیت اخلاقی انسان‌ها در قبال / درباره محیط زیست به یک معنا هم ارز پرسش از گستره اخلاق و شمول موضوع آن نسبت به موجودات طبیعی است. آیا همانگونه که انسان‌ها از «منزلت اخلاقی برخوردارند، موجودات جاندار دیگری که به همراه انسان جهان طبیعت را اشغال کرده‌اند نیز از چنین منزلتی، هر چند با درجاتی کمتر، برخوردارند، یا منزلت اخلاقی با همه درجات آن مختص انسان‌هاست؟

اگر سایر موجودات جاندار طبیعی نیز واجد حظی از منزلت اخلاقی باشند، چنین منزلتی مستلزم نوعی محدودیت هنجاری درباره رفتارهای مجاز انسان‌ها نسبت به آن موجودات خواهد بود. یعنی اگر منزلت اخلاقی دیگر موجودات جاندار طبیعی را به رسمیت بشناسیم، حق انسان‌ها در استفاده ابزاری از آن موجودات را محدود و مقید کرده‌ایم؛ زیرا منزلت اخلاقی هر موجودی، هم نوع تکلیف اخلاقی کنش‌گران مسئول را در قبال آن موجود تعیین می‌کند و هم حدود و تصور این تکلیف را.

علاوه بر این، رفتار انسان با موجودات بی جان مانند کوه‌ها، دریاها و معادن و منابع طبیعی، نیز در اخلاق محیط زیست مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، هر چند تکالیف اخلاقی‌ای که ممکن است انسان در مقام استفاده از این مواهب و امکانات دانسته باشد، از منزلت اخلاقی خود این موجودات سرچشمه نمی‌گیرد، بلکه از حق یا منزلت اخلاقی خداوند، یا حق یا منزلت اخلاقی انسان‌ها یا حق یا منزلت اخلاقی همه موجودات جاندار در استفاده از این مواهب و امکانات سرچشمه می‌گیرد.

درباره تکالیف انسان در قلمرو اخلاق محیط زیست سه پرسش اصلی وجود دارد. این پرسش‌ها عبارتند از:
۱) آیا اساساً انسان‌ها چنین تکالیفی دارند؟
۲) قلمرو این تکالیف تا کجاست؟
۳) این تکالیف «مستقیم» است یا «غیر مستقیم»؛ یعنی در قبال آن موجودات است یا درباره آن موجودات؟

پرسش نخست درباره اصل وجود تکلیف در اخلاق محیط زیست است. شک و تردید در اصل وجود تکلیف در اخلاق محیط زیست «شکاکیت در خصوص اخلاق محیط زیست» نامیده می‌شود. طبیعتاً چنین شکاکیتی جایی برای طرح پرسش دوم و سوم باقی نمی‌گذارد، اما کسانی که در این قلمرو شکاک نیستند و اصل وجود تکلیف در اخلاق محیط زیست را می‌پذیرند، ناگزیرند به دو پرسش دیگر نیز پاسخ دهند. پاسخ پرسش دوم و سوم در حالی است در گرو تعیین منبع یا منشأ و سرچشمه تکالیفی است که در اخلاق محیط زیست داریم.

اگر منشأ این تکالیف را صرفاً منزلت اخلاقی یا حق اخلاقی انسان‌های دیگر، خواه انسان‌های موجود و خواه نسل‌های آینده، در استفاده از محیط زیست بدانیم قلمرو این تکالیف را محدود کرده‌ایم، بدین معنا که این قول را پذیرفته‌ایم که از نظر اخلاقی انسان‌ها در قبال موجودات جاندار و بی جان دیگر هیچ مسئولیتی ندارند و آزادی آنان در استفاده از مواهب و امکانات طبیعی، یعنی از موجودات جاندار و بی جان دیگر، صرفاً با حق انسان‌های دیگر در استفاده از این مواهب و امکانات محدود می‌شود. در این دیدگاه طبیعت ملک مشاع همه انسان‌ها قلمداد می‌شود.

اما اگر برای موجودات جاندار دیگر، غیر از انسان (اعم از حیوانات و گیاهان) نیز حقی اخلاقی در استفاده از مواهب و امکانات طبیعی قائل شویم، در این صورت قلمرو تکالیف انسان‌ها در اخلاق محیط زیست را گسترش داده و به همین مقدار آزادیِ انسان‌ها در استفاده از مواهب و امکانات طبیعی را محدود کرده‌ایم.

این دیدگاه می‌گوید: از نظر اخلاقی انسان‌ها «در قبالِ» سایر جانداران نیز تکالیفی دارند؛ تکالیفی که از حق حیات این جانداران و نیز حق آنان در استفاده از امکانات و مواهب طبیعی سرچشمه می‌گیرد و به یک معنا بدهکاری انسان به همه جانداران است. چنانکه پیداست این تکالیف در رابطه با جانداران از نوع تکالیف مستقیم و در رابطه با موجودات بی جان از نوع تکالیف غیر مستقیم است.

در رابطه با منشأ تکالیف در اخلاق محیط زیست دو نظریه دیگر نیز قابل طرح است: نظریه اول منشأ این تکالیف را فرمان الهی می‌داند و نظریه دوم منشأ آنها را تقدس طبیعت می‌شمارد. در چارچوب نظریه نخست، تکالیفی که در اخلاق محیط زیست برای انسان‌ها اثبات می‌شود، تکالیفی است «در قبال» خداوند و «درباره» موجودات جاندار و یا بی جان دیگر اعم از انسان‌های دیگر و حیوانات و جمادات. به بیان دیگر، در چارچوب این نظریه، این تکالیف از حق اطاعت خداوند یا حق مالکیت او سرچشمه می‌گیرد، نه از حق حیات یا حق مالکیت موجودات دیگر.

اما در چارچوب نظریه دوم این تکالیف «در قبال» همه موجودات دیگر است، زیرا از تقدس خود این موجودات سرچشمه می‌گیرد، هرچند منشأ این تقدس حضور و تجلی اسما و صفات الهی در این موجودات است. پذیرش این پیش‌فرض‌ها امکان توسعه بیشتر قلمرو اخلاق را فراهم می‌کند.

نویسندگان در بخشی از دیباچه این کتاب چنین نوشته‌اند: «ما در این کتاب کوشیده‌ایم با وام گرفتن ایده اجماع هم پوش در اخلاق سیاسی از جان رالز و تطبیق آن بر قلمرو اخلاق محیط زیست نشان دهیم که هواداران اخلاق دینی و اخلاق فرا دینی در پرتو کاربست چنین ایده‌ای در این قلمرو می‌توانند بر سر چند اصل اخلاقی که از اصل اخلاقیِ بنیادین «لزوم احترام به طبیعت» سرچشمه می‌گیرد، به توافق برسند، بدون اینکه برای دست یابی به چنین توافقی ناگزیر باشند بر سر دلایلی که چنین الزام و چنان اصولی را برای آنان توجیه می‌کند نیز به توافق برسند.

این اثر گامی است در راستای بررسی رابطه دین و اخلاق در یکی از شاخه‌های مهم اخلاق کاربردی و امید می‌رود در پرتو لطف و عنایت خداوند در غنی کردن ادبیات بحث از اخلاق محیط زیست و فرهنگ سازی در این زمینه در میان خوانندگان نقشی هرچند کوچک ایفا کند. همچنین این اثر فارغ از موضوع و محتوای آن، از نظر مراعات استانداردهای پژوهش و نگارش فلسفی و پرداختن به مسائل ملموس و مورد ابتلای عمومی انسان‌ها در زندگی روزمره و سیاست گذاری‌های کلان، می‌تواند سرمشق خوبی برای طلاب، دانشجویان و پژوهشگران در این زمینه و زمینه‌های مشابه باشد.»

................ هر روز با کتاب ................

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...