«در ستایش دیوانگی» [Moriae encomium یا In Praise of Folly] اثر کلاسیک اراسموس [Desiderius Erasmus] با ترجمه، مقدمه و حواشی نوشته «حسن صفاری» به چاپ یازدهم رسید.

در ستایش دیوانگی» [Moriae encomium یا In Praise of Folly] کلاسیک اراسموس [Desiderius Erasmus]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «در ستایش دیوانگی» اثر کلاسیک «دِسیدریوس اِراسموس» از سوی نشر فرزان روز، به چاپ یازدهم رسید.

«در ستایش دیوانگی» که برای نخستین بار در آغاز قرن شانزدهم میلادی منتشر شد، از جمله کتاب‌هایی است که غوغابرانگیز شد و به عقیده بسیاری از مورخان، در تکامل فکری دوران رنسانس و نیز جریان اصلاح دینی مسیحیت نقش موثری ایفا کرد.

این کتاب در واقع، اولین اثری است که بعد از دوران تاریک قرون وسطا در اروپا منتشر شد و اوضاع اجتماعی آن روز و خصوصا استبداد و بیداد مذهبی مقامات کلیسا و رهبران دیوان‌های تفتیش عقاید را مورد انتقاد صریح و شکننده قرار داد.

اراسموس که این کتابِ او، تاکنون صدها بار در کشورهای مختلف جهان به چاپ رسیده، بیش از هر کسی در اصلاح دینی قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی تاثیر داشت و در بیان اهمیت او همین بس که اتحادیه اروپا برنامه اعزام دانشجویان کشورهای اروپایی به یکدیگر را «برنامه اراسموس» نامیده است.

این کتاب در ۱۹۲ صفحه و با قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...