به گزارش فارس، جلد اول کتاب «شرح اسم ماه» به قلم حسین سروقامت چاپ شد.

این کتاب به شرح حال شانزده تن از شهدای بنی هاشم و دو تن از شهدای نماز ظهر عاشورا پرداخته است. سرگذشت آنان یک به یک مورد بررسی قرار گرفته، هر چند برای برخی شهدا به علت برجستگی بیشتر و یا نقش تاثیرگذاری، شرح حال مبسوط‌تری نگاشته شده است. نظیر حضرت عباس علیه السلام که زندگی او مشتمل بر چهار بخش و یا حضرت علی اکبر علیه السلام که حیات او را در سه بخش دربردارد.

کتاب «شرح اسم ماه» در دو جلد تدوین شده که جلد دوم آن توصیف همه هفتاد و دو تن شهدای عاشورا چه آن سی و شش تن از شهدایی که در حمله اول دشمن به صورت جمعی مظلومانه شهید شدند و چه سی و شش تن دیگر که در جنگ تن به تن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.

هم اکنون جلد اول آن در ۱۵۹ صفحه توسط نشر معارف منتشر شده است. در این کتاب می‌خوانید:

«ضربت ... فرق ... و خون ... خونی که سر و صورت را رنگی می‌کند!
گویا غربت او از علی هم بیشتر بود؛ چون آن دم که ضربت ابن ملجم بر فرق علی فرود آمد، حسنین کنار او بودند او را برداشتند دلسوزانه به خانه بردند و به تیمار او پرداختند ... اما وقتی فرق عباس شکافت، میان او حسین به قدر میدان تا حرم فاصله بود»

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...