چاپ تازه دو نمایشنامه «درس» و «آوازه‌خوان طاس» نوشته اوژن یونسکو [Eugène Ionesco] با ترجمه داریوش مهرجویی منتشر شد. ک‍ت‍اب‌ ح‍اض‍ر ت‍رج‍م‍ه‌ دو ک‍ت‍اب‌ «‎«lecon‬ و «la cantatvice» است.

دو نمایشنامه درس و آوازه‌خوان طاس اوژن یونسکو [Eugène Ionesco]  «‎«lecon‬ و «la cantatvice»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، چاپ هفتم این نمایشنامه در ۹۶ صفحه و با قیمت ۲۵ هزار تومان در نشر هرمس راهی بازار کتاب شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: دو نمایشنامه «درس» و «آوازخوان طاس» را می‌توان جزو مهم‌ترین آثار اوژن یونسکو دانست که هر دو از کارهای اولیه اوست.

نمایشنامه «درس» به رابطه یک استاد و شاگرد می‌پردازد؛ رابطه‌ای که منجر به فاجعه می‌شود. این نمایشنامه نشان از سختی ایجاد ارتباط میان انسان‌ها دارد، انسان‌هایی که در کنار هم هستند اما همچنان نمی‌توانند با یکدیگر رابطه معناداری برقرار کنند.

نمایشنامه «آوازخوان طاس» درباره خانواده اسمیت است که در اتاقی نشسته‌اند و راجع به همه چیز با هم حرف می‌زنند. آن‌ها درباره‌ خانواده‌ای گفت‌وگو می‌کنند که همه اعضایش بابی واتسون نام دارند. آن‌ها هر لحظه فراموش می‌کنند که شخص به‌خصوصی به نام بابی واتسون زنده است یا مرده.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
پروفسور: از قصد که اونو نکشتم.
خدمتکار: ولی متأسف که هستی؟
پروفسور: اوه البته ماری، قسم می‌خورم، خیلی متأسفم.
خدمتکار: منم نمی‌تونم به خاطر تو متأسف نباشم. نمیدونم چرا. با وجود همه این‌ها، باز می‌بینم که تو پسرِ... بدی نیستی. سعی می‌کنم بازم این خرابکاریتو رفع و رجوع کنم. ولی بار آخرته‌ها! دیگه نباید شروع کنی. ممکنه باعث سکته قلبی‌ت بشه.
پروفسور: آره ماری. راست می‌گی. حالا می‌خوای چی‌کار کنی؟
خدمتکار: باید دفنش کنم. همراه سی و نه جسد دیگه، که رو هم میشه چهل تا تابوت. به مأمور کفن و دفن زنگ می‌زنم و بعدش به پدر آگوست که عاشق منه... حلقه گل و مُل هم خودم سفارش می‌دم.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...