ترجمه کتاب «باخانمان» [Nobody's Girl  یا En famille] اثر معروف هکتور مالو [Hector Malot] نویسنده فرانسوی با ترجمه محمد قاضی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ دوازدهم رسید.

باخانمان [Nobody's Girl  یا En famille]  هکتور مالو [Hector Malot

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب برای اولین‌بار سال ۱۳۵۶ برای نوجوانان بالای ۱۵ سال ترجمه شد و اکنون با احتساب چاپ دوازدهم، شمارگان آن به ۱۵۳ هزار نسخه رسیده است.

در داستان کتاب «با خانمان» داستان زندگی دختر کوچکی آمده که همراه مادر بیمارش وارد پاریس می‌شود. ادموند، پدر پرین فرزند کارخانه‌دار ثروتمندی است که در یک سفر تجاری به هندوستان عاشق مادر پرین می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. پدر ادموند، آقای وولفران، که از شنیدن این خبر ناراحت می‌شود، پسرش را طرد می‌کند و رابطه‌ این دو برای همیشه قطع می‌شود.

پرین، پدر و مادرش سفری دراز به‌سوی ماراکور فرانسه در پیش می‌گیرند و در طول این سفر دراز ماجراهای بسیاری برای‌شان اتفاق می‌افتد....

«باخانمان» نه تنها به دنیای سینما و انیمیشن راه یافته بلکه به بیشتر زبان‌های دنیا ترجمه شده است.

چاپ دوازدهم کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای «باخانمان» با قطع رقعی و قیمت ۲۴ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...