بیتا ناصر | ایبنا


میثاق خلج معتقد است که این کتاب تاثیر بسزایی در شکل­‌گیری اعتراضات و صحبت درباره موضوعاتی پیرامون نابرابری­‌های جنسیتی در کره جنوبی و راه‌اندازی کمپین حمایت از حقوق زنان داشته است.

چو نام جو [Cho Nam-ju] نویسنده کره‌ای، در کتاب «کیم جی‌یونگ متولد 1982» [Kim Jiyoung, Born 1982] زندگی زنی را روایت می‌کند که شغلش را رها کرده و هر روز در خانه می‌ماند تا از دختر نوزادش نگهداری کند؛ اما این زندگی آرام رفته‌رفته به سمت تنش‌های روحی و روانی پیش می‌رود؛ چراکه کیم به زوال روان گرفتار شده است. این کتاب با ترجمه میثاق خلج و از سوی نشر کتاب پارسه روانه بازار کتاب شد. در ادامه این گفت‌وگو از شرایط اجتماعی زنان کره‌ای و ماجرای کتابی را که زمینه‌ساز شکل‌گیری جنبش‌های عدالت‌خواهانه زنان در این کشور بود، می‌خوانیم:

چو نام جو [Cho Nam-ju] کیم جی‌یونگ متولد 1982» [Kim Jiyoung, Born 1982]

کتاب «کیم جی‌یونگ متولد ۱۹۸۲» نوشته «چو نام جو» که به تازگی با ترجمه‌ای از شما و از سوی نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است، داستان سه نسل از زنان کره‌ای را روایت می‌کند. کمی در این‌باره توضیح دهید.
کتاب کیم جی‌یونگ متولد 1982 که منتخب سردبیران مجله نیویورک تایمز بوده، در سال 2016 در کره جنوبی منتشر و با زبانی خالی از احساسات، به سبکی سرد، علمی و بالینی نوشته شده است. فیلمی برگرفته از آن هم با همین نام در سال 2019 در کره جنوبی ساخته شد.
کتاب داستان سه نسل از زنان کره را با نابرابری‌ها و تبعیض‌هایی که زنان در طول تاریخ تحمل کرده‌اند، بیان می‌کند و نشان می‌دهد زنان و دختران برای گذران زندگی و ایفای نقش‌شان چه در خانه و چه در محیط کاری و تحصیلی با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند و گاهی این مشکلات به حدی زیاد می‌شود که مجبور می‌شوند برای ایفای نقشی همچون مادر بودن، پا روی بسیاری از امیال و آرزو‌هایشان بگذارند، از کار یا تحصیل‌شان دست بکشند، در خانه بمانند و فرزندان‌شان را بزرگ کنند، آن‌هم در حالی که در چنین موقعیت‌هایی مردان در بسیاری از موارد از پذیرفتن نقش‌های پدرانه‌شان به انحاء مختلف سر باز می‌زنند. این کتاب سری اتفاقاتی را که می‌تواند منجر به بروز اختلالات روانی در زنان ‌شود، روایت می‌کند.

«چو نام جو» تصویری از زنی با مشکلات روحی و روانی ارائه می‌دهد که رفتارهای غیرعادی‌اش به مرور افزایش می‌یابد‌. نویسنده از چه کارکردهای روایی برای باورپذیر بودن کیم جی‌یونگ بهره برده است؟
در این داستان نویسنده دقیقا از توالی زمانی رخداد‌های به هم پیوسته برای تشریح علت بیماری روانی رخ داده برای شخصیت اصلی داستان بهره برده است. داستان را از زمان مادربزرگ‌های پدری و مادری کیم جی‌یونگ، بعد مادر و سپس خودش نقل می‌کند. در میانه داستان هم با افزودن تجربه‌های رخ داده برای زنانی با موقعیت مشابه موجب بسط و گسترش و پیشبرد خط داستان می‌شود.
نویسنده با مجموعه‌ای از کنش‌های کلامی و غیرکلامی داستان را به پیش می‌برد و در پایان، با بهره بردن از گفت‌وگویی راهبردی ضمن کامل کردن خط داستان موجب نتیجه‌گیری غیرمستقیمی در ذهن خواننده می‌شود. گفت‌وگو میان شخصیت‌ها هم از دیگر مولفه‌های داستانی است که در اینجا علاوه بر وارد کردن داستان‌های درونه‌ای به پیکره اصلی، مکمل بخش‌های ناگفته داستان است.

کیم جی‌یونگ متولد 1982» [Kim Jiyoung, Born 1982]

در متنی از «چو نام جو» بر این کتاب آمده که «فکر می‌کنم جی‌یونگ بیانگر احساسات و تجربیات مشترک بسیاری از زنان کره‌ای باشد.» با توجه به تاثیرگذاری این اثر در میان طرفداران حقوق زنان، نقش نویسنده و اثر را در مطالبه‌گری‌های اجتماعی تا چه میزان می‌دانید؟
این کتاب تاثیر به‌سزایی در شکل‌گیری اعتراضات و صحبت درباره موضوعاتی پیرامون نابرابری‌های جنسیتی در کره جنوبی و راه‌اندازی کمپین حمایت از حقوق زنان داشته است و همان‌طور که در آمار و ارقام واقعی مبتنی بر تحقیقات این کتاب به آن اشاره شده است، رفته‌رفته اوضاع برای زنان بهبود پیدا کرده است. الکساندرا آلتر، گزارشگر حوزه صنعت کتاب روزنامه نیویورک تایمز درباره این کتاب گفته: «این کتاب وقتی در سال 2016 در کره‌جنوبی منتشر شد به عنوان فراخوانی فرهنگی در نظر گرفته شد. مانند فیلم بونگ جو هو، برنده جایزه اسکار، که درباره اختلاف طبقاتی در کره‌جنوبی بود، با چو هم درست مثل یک اثر هنری به عنوان یک داستان اجتماعی برخورد شد. رمان‌های جدید که اغلب به قلم زنان کره به پا خواسته نوشته شده است، با اوج‌گیری جنبش #MeToo تلاقی پیدا کرده است و بحث‌ها را فراتر از دنیای ادبیات برده‌اند.»

با توجه به آداب، رسوم و باورهای کشورهای آسیای شرقی (و به طور خاص کره‌ای در این رمان)، نقش و تاثیر آن چه نسبتی با شخصیت‌پردازی و روایت داستان داشته است؟
چو نام جو نویسنده کتاب درباره آن گفته است: «‌زنان کره‌ای هنوز هم آزار و اذیت‌های جنسی زیاد و نابرابری‌های جنسیتی فراوانی را تجربه می‌کنند، البته نه به اندازه قبل. چون شروع به اعتراض و صحبت درباره این موضوعات کردند شرایط آرام‌آرام شروع به تغییر کرد.» این تجربیات محدود به زنان آسیای شرقی و به خصوص کره‌جنوبی نیست. ما در تمام دنیا شاهد بروز چنین نابرابری‌ها و آزار‌های اجتماعی برای زنان هستیم. در آسیا به خاطر تلاقی‌های فرهنگی و شباهت‌ آداب و رسوم برخی کشورها با یکدیگر درک وجود این تبعیض‌ها ساده‌ و ملموس‌تر است.

در سال‌های گذشته علاقه‌مندی به هنر و فرهنگ کره‌ای در میان دیگر کشورها گسترش یافته است که این مساله علاوه بر ادبیات، در موسیقی و محصولات سینمایی بسیار دیده می‌شود. تحلیل شما در این‌باره چیست؟
چند سالی است که تب کره شایع شده و هر روز هم به طرفداران فرهنگ و موسیقی و سریال کره‌ای در جهان افزوده می‌شود. بحران اقتصادی شایع در آسیا در سال 1990 کره را هم تحت‌الشعاع خود قرار داد و این کشور برای جبران آن مجبور به استقراض‌های زیادی از صندوق بین‌المللی پول شد. این بحران تصویر مخدوشی از کره در جهان به نمایش گذاشت. بعد از آن رییس‌جمهور این کشور با برنامه‌های بلندمدت سیاسی و اقتصادی تلاش‌های بسیاری کرد تا فضای کره را حتی از نظر بصری در جهان اصلاح کند که بسیار هم موفق در این زمینه عمل کرد. نقاط تماس فرهنگی را شناسایی کرد و بر المان‌های فرهنگی مثل موسیقی، فیلم، مد و لباس و کتاب‌های تولید‌کننده محتواهای موردنظر مستقیما نظارت کرد. از آنجایی‌که بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌های ساخته شده این کشور در زمینه‌های خانوادگی و به‌خصوص نوجوانان است، نوجوانان ایرانی نیز به این دست سریال‌ها و موسیقی‌ها علاقه پیدا کرده‌اند.

در سطر اول رمان می‌خوانیم: «کیم جی‌یونگ ۳۳ ساله است، ولی سن کره‌ای او ۳۴ سال است». با توجه به سنت‌ها و قوانین متفاوت این کشور، در ترجمه این اثر چه چالش‌هایی را پشت سرگذاشته‌اید؟
ترجمه آثار ترجمه شده از زبان دیگری چالش‌های بسیاری دارد. این کتاب هم از زبان کره‌ای به انگلیسی ترجمه شده و من از انگلیسی آن را به فارسی برگرداندم. در ترجمه مبحثی داریم به نام شفاف‌سازی. گاهی اصطلاحات یا تفاوت‌های فرهنگی در زبان مبدا وجود دارد که در زبان و فرهنگ مقصد موجود نیست و مترجم ناگزیر است برای شفاف شدن آن بخش‌ها از پانوشت‌ها استفاده کند یا توضیحاتی بیشتری ارائه کند تا خواننده دچار ابهام نشود.

چه شد که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کرده‌اید؟
همانطور که اشاره کرده‌اید این کتاب را نشر کتاب پارسه منتشر کرده است. این نشر در حوزه زنان فعالیت گستره‌ای دارد و این کتاب هم به پیشنهاد ناشر ترجمه شد.

کتابی آماده انتشار دارید؟
بله. کتاب دیگری با نام «هالی بنکس و کوله‌باری از ترس‌هایش» در حوزه زنان آماده انتشار دارم که در آن هم با نشر خوب کتاب پارسه همکاری داشته‌ام.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...