رمان «آخرین سفر دختر دریانورد» [The last voyage of Poe Blythe] نوشته الی کاندی [Ally Condie] با ترجمه آرزو مقدس توسط انتشارات پیدایش منتشر شد.

آخرین سفر دختر دریانورد» [The last voyage of Poe Blythe]  الی کاندی [Ally Condie

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان درباره دختر دریانوردی به نام پو بلایت، ناخدای یک کشتی لایروبی است. پو به دنبال انتقام است؛ اما در این مسیر باید با خود جدیدش و احساساتش روبه‌رو شود.

آلیسون کاندی، نویسنده آمریکایی داستان‌های نوجوان است. کاندی در یوتا به دنیا آمده است و پس از گذراندن تحصیلات اولیه برای تحصیل در رشته تدریس زبان انگلیسی به دانشگاه بریگام رفت. او پس از فارغ التحصیلی، در دبیرستان‌هایی در یوتا و نیویورک، انگلیسی درس می‌داد. کاندی در سال ۲۰۱۷ در رشته هنرهای زیبا از کالج ورمونت فارغ التحصیل شد.آلیسون کاندی اکنون به همراه همسر و چهار فرزندش در سالت لیک واقع در ایالت یوتا زندگی می‌کند.

در پشت جلد این کتاب آمده است:

«وقتی چیزی برای از دست دادن برائت نمانده، به چه کسی تبدیل می‌شوی؟ پو بلایت ناخدای هفده‌ساله آخرین کشتی لایروبیِ باقی‌مانده در پایگاه است. او در پی چیزی است که بیش از طلای برداشت‌شده از کف رود برایش ارزش دارد: انتقام.
پو سوگند خورده که راهزنان رود را از بین ببرد، راهزنانی که دو سال پیش همه‌چیزش را از او گرفتند. اما هنگام گذر از مسیرهای پرخطر رود، متوجه می‌شود که شاید فردی نفوذی در جمع خدمه‌اش باشد. او باید در مسیر این سفر با شخصیت جدید خودش، و کسی که می‌خواهد باشد، رودررو شود و تأثیر عشق و محبت را بر وجود خود بپذیرد؛ مخصوصاً در زمانی که گمان می‌کند همه‌چیزش را از دست داده.»

این کتاب از مجموعه عاشقانه‌های عجیب منتشر شده است. رمان «آخرین سفر دختر دریانورد» برای گروه سنی جوان ۱۶+ است. این رمان اولین بار با عنوان The last voyage of Poe Blythe در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«دستش را دراز می‌کند.
از نزدیک که می بینمش، متوجه اشتباهم می‌شوم.
کال نیست.
قد بلند و لاغر است و چشم‌ها و موهای تیره دارد. سن و سالش زیاد است، کال هرگز هم سن او نخواهد شد. همان مردی است که شب اشغال کشتی اول سرکرده راهزن‌ها بود. همان مردی که به من پیامی داد تا به گوش پایگاه برسانم: این آخرین باری بود که کسی رو زنده گذاشتیم. سایه اش را دیدم و او را به کال تبدیل کردم. یاد آن شب افتادم، یاد کشتی که می‌سوخت و به خودم خیانت کردم. با اینکه می‌دانستم کال مرده، به خودم گفتم شاید زنده باشد.
راهزن دست سوخته ام را می گیردو من را به خانه درختی می‌کشد. از درد عصب‌های سوخته و دیدن چهره مردی که کال را کشت...
مردی که کال نیست.
همه جا تاریک می‌شود.
وقتی بیدار می‌شوم، راهزن روبه رویم نشسته. دست‌ها و پاهایم بسته است. لحظه‌ای طول می‌کشد تا هوش و حواسم جا بیاید، به سایه‌های اطرافم نگاه کنم و چشم‌هایم را به محیط عادت بدهم. وقتی می فهم کجا هستم چیزی نمانده خنده ام بگیرد.
کابین ناخداست.
به کشتی برگشته ام.
با اینکه در اتاق هم تخت هست و هم صندلی، اما من را به دیوار تکیه داده اند، میخ پرچ‌ها و درزهای دیوار به ستون مهره‌هایم فرو می‌روند.
با این حال هنوز من را نکشته اند. حتی یک نفر زخمم را هم پانسمان کرده. دور زخمم را باند پیچیده اند و اطرافش هم تمیز است. اما بقیقه تنم_ آن قسمت‌هایی که می بی نم_ کثافت است؛ هنوز زیرپوش، شلوار یونیفرم و پوتین‌هایم را به تن دارم.
می پرسم: «چند نفر مردن؟»
راهزن، پوست بادوباران خورده‌ای دارد و زیر ناخن‌هایش را خاک گرفته چاقوهای تم و بریگ در دست‌هایش است.
باید یکی از آنها را به بریگ می‌دادم.
او را هم گرفتند؟ بقیه را چطور؟
بعد متوجه می‌شوم جای وزن آشنای خط کش کال در جیب پیراهنم خالی است نه. وقتی داشتم درخت‌ها را آتش می‌زدم، افتادم؟ یا وقتی از نردبان بالا می‌رفتم؟
نکند سوخته باشد؟
می‌خواهم از راهزن بپرسم او برش داشته اما نمی‌توانم؛ اگر بپرسم، آن وقت می فهمد چقدر برایم ارزش دارد. در عوض سوال قبلی ام را دقیق‌تر از قبل تکرار می‌کنم.»

کتاب «آخرین سفر دختر دریانورد» در ۳۵۲ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۳ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...