اردیبهشت‌ماه برابر بیستم ماه می، دویست‌ودوازدهمین زادروز «انوره دو بالزاک» نویسنده‌ی بزرگ فرانسوی است.

به گزارش ایسنا، «انوره دو بالزاک» نویسنده‌ی نامدار فرانسوی است که او را پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات می‌دانند. او در بیستم می سال 1799 میلادی در خانواده‌ای متوسط در شهر تور فرانسه به دنیا آمد. در هشت سالگی به مدرسه‌ای شبانه‌روزی فرستاده شد، اما در سال 1813 مدرسه را ترک کرد و سال بعد همراه با خانواده راهی پاریس شد. وی در 1819 در رشته‌ی حقوق تحصیلات خود را به پایان رساند،‌ اما به‌رغم خواست خانواده تصمیم گرفت وارد دنیای ادبیات شود. «بالزاک» در ابتدای راه تحت تاثیر «والتر اسکات» شروع به نوشتن رمان‌های تاریخی کرد، آثاری که خود بعدها از آنها به عنوان «مزخرفات ادبی» یاد کرد.

اولین اثر قابل توجه «بالزاک»، «روانشناسی ازدواج» نام داشت که در سال 1819 منتشر شد. او پس از نوشتن چند رمان عامه‌پسند و فکاهی، برای کسب درآمد بیشتر به عرصه‌ی چاپ و نشر وارد شد که این امر به‌جز بدهی سنگین برای او چیزی به ارمغان نیاورد.

انتشار رمان «چرم ساغری» در سال 1831 موجب شهرت او شد. «بالزاک» پس از آن بیشتر شبانه‌روز را به نوشتن می‌پرداخت.

آثار این نویسنده‌ی برجسته، آیینه‌ای از جامعه‌ی فرانسه‌ی روزگار اوست. او افراد هر طبقه‌ی اجتماعی، از اشراف فرهیخته گرفته تا دهقانان عامی، را در «کمدی انسانی» خود جای می‌دهد و جنبه‌های گوناگون شخصیتی آنان را به معرض نمایش می‌گذارد. بهره‌گیری او از روش ایجاد پیوند میان شخصیت‌ها و تکرار حضور آنها در داستان‌های مختلف موجب می‌شود تا در گسترش روان‌شناسی شخصیت‌های منفرد موفق باشد.

«کمدی انسانی» نامی است که «بالزاک» برای مجموعه آثار خود که حدود 90 رمان و داستان کوتاه را در بر می‌گیرد برگزیده ‌است. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازک‌بینانه‌ی روحیات شخصیت‌های داستان، «بالزاک» را به یکی از شناخته‌شده‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌نویسان در طول دو قرن اخیر تبدیل کرده‌ است.

رئالیسم عریان و بدبینی «بالزاک» به سرشت انسانی که در آثارش هویدا است، او را زمینه‌ساز ایجاد جنبش ناتورالیسم در ادبیات فرانسه کرده ‌است. تاثیر او بر بسیاری از نویسندگان ناتورالیست از جمله «امیل زولا» کاملا آشکار است.

او یکی از پرکارترین نویسندگان دنیاست. وی در طول عمر نسبتا کوتاهش بیش از 100 مقاله، رمان و نمایشنامه به رشته‌ی تحریر درآورد. تعدادی از داستان‌های وی به فارسی ترجمه شده‌اند که از آن میان می‌توان به آثار زیر اشاره کرد:

«شوان‌ها»، «گوبسک رباخوار»، «چرم ساغری»، «شاهکار گمنام»، «سرهنگ شابر»، «اوژنی گرانده»، «عشق کیمیاگر» (در جستجوی مطلق)، «مادام دولاشانتری »، «دختر چشم طلایی»، «باباگوریو»، «زنبق دره»، «سزار بیروتو»، «خاطرات یک کشیش دهکده»، «اورسولا میرو»، «گوسفند سیاه»، «زن سی ساله»، «آرزوهای بربادرفته»، «دخترعمو بت»، «پسرعمو پونس» و «فراز و نشیب زندگی بدکاران».

«بالزاک» که به دلیل صرف ساعات طولانی برای نویسندگی همیشه از اختلالات سلامتی رنج می‌برد، سرانجام در سال 1850 در سن 51 سالگی، زمانی که تنها پنج ماه از ازدواجش با زن مورد علاقه‌اش می‌گذشت، بدرود حیات گفت.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...