کتاب «مسند عقاب» [La silla del Aguila] نوشتۀ کارلوس فوئنتس با ترجمۀ مهدی سرائی به فارسی منتشر شد.

مسند عقاب» [La silla del Aguila]  کارلوس فوئنتس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۴۸۰ صفحه، با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۲۳۰هزار تومان توسط نشر افق منتشر شده است.

در بخشی از مقدمۀ مترجمِ «مسند عقاب» آمده است: «بیچاره مکزیک! چقدر دور از خدا و چقدر نزدیک به ایالات متحده.»

این جمله‌ی تاریخی پورفیریو دیاس، رئیس جمهور مکزیک، است که سی سال و ۱۱۵ روز بر صندلی ریاست جمهوری نشست. جمله‌ای که پس از گذشت یک قرن هنوز هم بر سر زبان‌هاست و رئیس جمهور مکزیک در سال ۲۰۲۰ در دیدار با همتای آمریکایی‌اش، جو بایدن، در آغاز سخن از این جمله استفاده کرد.

چند سال پیش از ورود دیاس به ارتش، مکزیک سرزمین‌های شمالی خود را در جنگ با ایالات متحده از دست داده و همسایه‌ی شمالی به‌زوروضرب مکزیکی‌ها را تا ریو گرانده به عقب رانده بود. مکزیک در آن نبرد سرزمین‌های تگزاس، بخشی از کالیفرنیا و... را از دست داد. اگر در قرن نوزدهم، زیر سایه‌ی دکترین مونرو، سیاست‌های همسایه‌های شمالی، در قبال کشورهای آمریکای لاتین، تصاحب سرزمین و مداخله در امور این کشورهای تازه استقلال‌یافته بود، در قرن بیستم سیاست‌های اقتصادی بود که مکزیک را از نظر اقتصاد کوچک و کوچک‌تر کرد تا به‌رغم دارایی‌های نفتی همواره کشوری بدهکار باشد. این امر موجب شد طبقه‌ی کوچک اشراف در مکزیک شکل بگیرد؛ طبقه‌ای که هر شش سال یک بار در انتخابات قدرت را به دست می‌گرفتند و دارایی‌های کشور را چپاول می‌کردند.

همچنین در نوشتۀ پشت جلد کتاب می‌خوانیم: در وهله‌ی اول، فراموش نکن که فساد این سیستم را روغن‌کاری می‌کند. بیشتر سیاست‌مداران، صاحب‌منصبان، پیمانکاران و غیره و غیره راهی جز این دوره‌ی شش‌ساله برای ثروتمند شدن ندارند، سپس به دست فراموشی سپرده می‌شوند. اما دقیقاً به این دلیل می‌خواهند فراموش شوند که کسی متهمشان نکند...

فوئنتس در «مسند عقاب» - که برخی منتقدان آن را تالی «شهریار» ماکیاولی دانسته‌اند - بار دیگر به ماجرای مداخله‌ی ایالات متحده در کلمبیا پرداخته است، در این زمان کشور ناگهان با بحرانی مواجه می‌شود که طی آن تمام سیاست‌مداران کشور دست به قلم می‌شوند و شروع به نامه‌نگاری می‌کنند و در خلال این نامه‌هاست که پی‌رنگ داستان شکل می‌گیرد.

................ هر روز با کتاب ...............

نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...