ترجمه رمان «منطقه آبی»  [The Wild Beyond] نوشته پیرز توردی [Piers Torday] به‌عنوان آخرین جلد سه‌گانه «آخرین بازماندگان» توسط نشر افق برای نوجوانان منتشر شد.

منطقه آبی  [The Wild Beyond]  پیرز توردی [Piers Torday

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ سومین‌عنوان از مجموعه سه‌گانه «آخرین بازماندگان»‌ با نام «منطقه آبی» نوشته پیرز توردی به‌تازگی با ترجمه مریم منتصرالدوله توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۵ منتشر شده است. این‌کتاب دویست و بیست و نهمین عنوان مجموعه «رمان نوجوان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

مجموعه «آخرین بازماندگان» ۳ کتاب «ویروس چشم‌قرمز»، «اتحاد سیاه‌دلان» و «منطقه آبی»‌ را شامل می‌شود که «ویرس چشم‌قرمز» در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه کالدریل و نامزد جایزه کارنگی شده است. این‌کتاب همان‌سال، منتخب فهرست کلاغ سفید کتابخانه مونیخ شد. یک‌سال پیش از آن هم نامزد جایزه واترستونز (بهترین رمان به انتخاب نوجوانان) شد. این‌کتاب سال ۲۰۱۵ هم برنده عنوان کتاب‌سال استاکتون شد. «اتحاد سیاه‌دلان» هم به‌عنوان دومین کتاب این‌سه‌گانه، سال ۲۰۱۴ برنده جایزه کتاب کودک و نوجوان گاردین شد.

پیرز توردی پس از نوشتن اولین‌عنوان این‌سه‌گانه که اولین کتابش هم بود، تبدیل به نویسنده‌ای مشهور شد. «ویروس چشم‌قرمز» در ۱۲ کشور منتشر و تبدیل به یکی از پرفروش‌ها شد. موفقیت این‌نویسنده وقتی تضمین شد که دومین کتاب این‌سه‌گانه برنده جایزه گاردین شد. توردی متولد نورتامبرلند انگلستان است و طی سال‌های اخیر در لندن زندگی می‌کند.

داستان کلی سه‌گانه «آخرین بازماندگان» درباره عشق به حیوانات و تلاش برای برپا کردن یک‌جهانِ پر از صلح و امید است. نویسنده این‌سه‌گانه هم خودش جایی به دنیا آمده که تعداد حیواناتش بیشتر از آدم‌هایش بوده است. همین عشق به حیوانات باعث شده او این‌سه‌گانه را بنویسد. در داستان این‌سه‌گانه نوجوانی به‌نام کِستر که ۱۲ سال دارد،‌ آخرین نسل حیوانات یعنی آخرین بازماندگان را نجات داده و شهر خود را هم از ویرانی کامل رهانیده است. اما قصه تمام نشده چون کستر در ادامه داستان، راهی پرخطر پیش روی خود دارد. ماجراهای این‌سه‌گانه در سرزمینی اتفاق می‌افتند که در آن تمام حیوانات به دلیل فعالیت‌های انسان یکی‌یکی رو به نابودی‌اند.

وال آبی نجات‌یافته، خبرهایی از اقیانوس آورده، از چهار برج، گنبد فلزی مرموزی بیرون زده و شاه‌کلید نجات کره‌ زمین هنوز در دستان موش شجاعی است که کستر باید هرچه زودتر پیدایش کند.

آخرین جلد سه‌گانه «آخرین بازماندگان» از ۶ بخش تشکیل شده که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: چیزی درون آب، برج‌های شیشه‌ای، نُوا همان آینده است، جزیره دورافتاده، اتفاق ناخوشایند، داستان من از اینجا آغاز می‌شود.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

دروازه‌های سفید ایمزگارد نور صبحگاهی را توی چشممان منعکس می‌کنند و در این نور به‌سختی می‌شود کبوترها را دید که بالای سرمان در پروازند. در هر سو صخره‌هایی صاف لبه‌های جزیره ما را با شیب گچی بسیار تندی تشکیل می‌دهند. به یاد پرتگاهی می‌افتم که درست اسپکتروم قرار داشت و با یادش تنم می‌لرزد. بی‌تردید کبوترهایی که نجاتم داده‌اند هم با همین تصور از ایمزگارد پایین می‌آیند و روی قایق و گرگ، که سعی می‌کند آن‌ها را از خودش دور کند، می‌نشینند.
کبوتر خاکستری می‌گوید: * خب، تا اینجا مرحله آسونش بود، حالا باید ببینیم می‌تونیم دوباره جزیره دورافتاده رو پیدا کنیم.*
کبوتر سفید می‌گوید: * پیدا کردن جزیره دورافتاده باید مرحله آسونش باشه.*
منتظر عقاب می‌شوم که هنوز ننشسته و سایه بزرگش روی اقیانوس افتاده. * تو می‌تونی دوباره راه رو پیدا کنی، عقاب؟*
زیرلب می‌گوید: *شاید.*
و دوباره به‌سرعت به طرف آسمان برمی‌گردد. دلفین‌ها طناب‌های آویخته را می‌گیرند و از نو راه می‌افتیم و روی آب تکان‌تکان می‌خوریم. اولش کمی طول می‌کشد به وضعیت جدیدمان عادت کنیم، به نظر دریا از رودخانه راحت‌تر است. انگار توی استخر بزرگی در هوای آزاد در حرکتیم.
گرگ از قبل خوشحال‌تر است. پنجه‌هایش را جلوی قایق پهن کرده و کنار دگر نشسته و زبانش بیرون است و باد ملایمی بهش می‌خورد. وزغ هم در سایه با چند حشره بازی می‌کند.

این‌کتاب با ۴۰۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...