کتاب «دفترچه خاطرات جانی آتیش‌پاره» [Il giornalino di Gian Burrasca] نوشته لوئیجی برتلی [Luigi Bertelli] با ترجمه محیا کربلایی با کتاب‌های زرافه (بخش کودک و نوجوان انتشارات سیمای شرق) منتشر شد.

دفترچه خاطرات جانی آتیش‌پاره» [Il giornalino di Gian Burrasca] لوئیجی برتلی [Luigi Bertelli]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «دفترچه خاطرات جانی آتیش‌پاره» که ماجراهای پسر بازیگوشی را به نام جانی ستوپانی به تصویر می‌کشد از جمله کتاب‌هایی است که محتوایی خاطره‌ای دارد و داستانش مرور دفترچه خاطرات پسربچه‌ای به نام جانی است که کارهای شیطنت‌آمیز زیادی می‌کند و همه خانواده و دوستانش از دست او کلافه می‌شوند. اوج داستان هم ورود جانی به مدرسه شبانه‌روزی است که در آن با مسائل مختلفی مانند فشار از طبقه بالا، دروغ، فساد مدیران مدرسه، تهمت و… روبه‌رو می‌شود.

چالش‌هایی که جانی با آن‌ها مواجه می‌شود برای کودکان و نوجوانان در هر دوره‌ای ملموس و قابل تصور است و نویسنده با پرداختن به دغدغه‌های ذهنی کودکان و نوجوانان به مخاطب می‌فهماند که باید رفتارهای هیجانی و فکرهای شیطنت‌آمیز خودشان را کنترل کنند.

این کتاب که از زبان ایتالیایی ترجمه شده، بیش از یکصد سال قبل منتشر شده است. درواقع کتاب «دفترچه خاطرات جانی آتیش پاره» یک رمان معروف ایتالیایی است که در یک مجله طی سال‌های ۱۹۰۷-۱۹۰۸ چاپ می‌شده و در سال ۱۹۱۲ برای نخستین بار در قالب کتاب منتشر شده است.

این کتاب در دنیا با استقبال گسترده مخاطبان کودک و نوجوان روبه‌رو بوده و بر مبنای آن چندین فیلم و سریال و اقتباس ادبی نیز ساخته و نوشته شده است. تفاوت زاویه نگاه بزرگسالان و کودکان موضوعی مهم در مباحث روانشناسی است که در دست‌نوشته‌های جانی آتیش‌پاره به خوبی مشهود و محسوس است به همین دلیل خواندن آن به والدین و اولیای تربیتی نیز توصیه می‌شود.

محیا کربلایی مترجم این اثر، به علت آشنایی با فرهنگ و زبان کشور ایتالیا، خواندن ترجمه فارسی این اثر را برای مخاطبان نوجوان ایرانی روان، سهل و قابل درک کرده است.

چاپ دوم این کتاب که اکنون در بازار نشر است، در قطع رقعی و ۳۵۰ صفحه بر روی کاغذ بالک که نسبت به کاغذهای معمولی سبک‌تر اما ضخیم‌تر است، برای نوجوانان گروه سنی «ج» توسط کتاب‌های زرافه (دپارتمان کودک و نوجوان انتشارات سیمای شرق) منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...