«از قیطریه تا اورنج کانتی» عنوان آخرین کتاب زنده‌یاد حمیدرضا صدر است که از سوی نشر چشمه منتشر شده و در مدت زمانی کوتاه به چاپ سوم رسیده است.

از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب روایتی خودنوشت از زندگی این منتقد سینما و کارشناس فوتبال از روزهای دست‌وپنجه نرم‌کردن با بیماری سرطان است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «همه‌چیز با سرفه‌ای حین خواب شروع شد. مگر نه این‌که بسیاری از چیزهای مهم حین خواب شروع شده‌اند؟ مگر نه این‌که رخدادهای بزرگ معمولا از دل کوچک‌ترین وقایع برآمده‌اند؟ مگر نه این‌که پیشامدهای بد بی‌خبر درِ خانه را کوبیده‌اند؟»

در پشت جلد کتاب آمده است: «چشم در چشم بیماری، زمان و مرگ. آخرین کتاب حمیدرضا صدر، که وصیت کرده بود بعد رفتنش منتشر شود، روایتی است بی‌وقفه و پرشتاب از جنگیدن با بیماری، هراس‌ها و امیدها و البته تصویر مردی که سرخوشانه به زندگی آری می‌گوید؛ حتی در سخت‌ترین و نزدیک‌ترین لحظه‌ها به مرگ. از قیطریه تا اورنج کانتی مملو از کلماتی است که تاریخ وجود یک ذهن شگفت را روایت می‌کنند؛ ذهن مردی که می‌خندد.»

حمیدرضا صدر؛ نویسنده، منتقد سینما و کارشناس فوتبال در برنامه‌های صدا و سیما، 30 فروردین سال 1335 در مشهد به دنیا آمد. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته شهرسازی از دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و مدرک دکتری خود را از دانشگاه لیدز دریافت کرد. صدر صبح روز 25 تیرماه سال 1400 بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.

صدر نوشتن «از قیطریه تا اورنج کانتی» را بعد از مطلع‌شدن از ابتلایش به بیماری سرطان آغاز کرد و پس از اتمام آن، وصیت کرد که این کتاب، پس از درگذشتش منتشر شود.

چاپ سوم کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» نوشته حمیدرضا صدر، در 336 صفحه، به قیمت 98هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه به بازار کتاب رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...