«در وادیِ درد» [Doulou یا In the Land of Pain] نوشته آلفونس دوده و با ترجمه عماد مرتضوی، از سوی نشر گمان به کتاب‌فروشی‌ها رسید.

در وادیِ درد» [Doulou یا In the Land of Pain]  آلفونس دوده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مقدمه و ترجمه به انگلیسی این اثر از سوی جولین بارنز انجام شده است.

این کتاب شامل فصل‌های «یادداشت مجموعه»، «چند تذکار: مترجم»، «مقدمه: جولین بارنز»، «دفتر اول: الالم دلیل»، «دفتر دوم: در وادی درد»، «یادداشتی درباره‌ی سفلیس» و «حواشی» است.

در پشت جلد کتاب آمده است: «دوستانِ من! این کشتی دارد غرق می‌شود، دارم فرو می‌روم، و آب از سرم می‌گذرد. پرچم هنوز برفراز دکل در اهتزاز است، اما آتش همه‌جا را گرفته، حتی آب را؛ شکراتِ موت.
ناویدن‌های ملکوتیِ شب‌های مرفین! بی‌خواب.
بیداریِ باغ، توکای سیاه؛ با نوکش، بر پنجره‌ی بریده‌رنگ، آوازی تحریر می‌کند.
امشب، درد پرنده‌ی کوچک بلایی شد، ورجه‌ورجه‌کنان به این‌طرف و آن‌طرف، گریزان از نوک سرنگ من.»

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «رندانه است طریقی که مرگ ما را از پا می‌اندازد، و جوری هم وانمود می‌کند که انگاری فقط در کارِ تُنُک‌‍‌کردن و هَرَسی ساده است. یک نسل هیچ‌وقت با یک ضربه از پا نمی‌افتد؛ این دیگر خیلی غم‌انگیز و زیادی عیان است. مرگ ترجیح می‌دهد تکه‌تکه کار کند. علفزار، در یک زمان، از جهات مختلف به دمِ داس می‌رود. یکی‌مان امروز می‌رود؛ دیگری چند روز بعدش؛ باید بایستی عقب، اطرافت را نظاره کنی، تا جاهای خالی، قتلِ عام شدنِ گسترده‌ی هم‌نسل‌هایت را بفهمی.»

آلفونس دوده، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس و روزنامه‌نگار، به سال 1840 در شهر نیمِ فرانسه به دنیا آمد. در هفده‌سالگی به سفلیس مبتلا شد و در پنجاه‌وهفت سالگی مرد- چهل سال مدارای با درد و تقرب به مرگ. از او پیش‌تر کتاب‌های «همسران هنرمندان»، «پتی شز»، «داستان‌های دوشنبه»، «مرد کوچک(پسرک)»، «ماجراهای حیرت‌انگیز تارتارن تارسکنی»، «نامه‌هایی از آسیای من» و «مرد مغزطلایی» به فارسی ترجمه شده است.

جولین بارنز متولد 29 دی‌ماه 1324 است. از والدینی که هر دو معلم زبان فرانسه بودند. سی‌وچندتایی کتاب نوشته است که برایش جوایزی چون من‌بوکر به همراه آورده. از او رمان‌هایی چون «طوطی فلوبر»، «درک یک پایان» و «هیاهوی زمان» به فارسی ترجمه شده است.

«در وادیِ درد» نوشته آلفونس دوده، در 144 صفحه، به قیمت 32 هزار تومان، در قطع پالتویی، جلد شومیز و با ترجمه عماد مرتضوی، از سوی نشر گمان به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...