• 28 اسفند 1384

    آلفونس-دوده

    بسیار زودرس و حساس و رنجور بود و در دبیرستان شهر لیون با همه بی‌نظمی که داشت، شاگردی ممتاز به شمار می‌آمد. پس از ورشکستگی پدر ناچار شد در هفده سالگی به تدریس پردازد و پس از دو سال که از شغل خود ملول گشت، به کمک برادر بزرگتر در 1857 به پاریس رفت و به فکر نویسندگی افتاد... مدتها منشی مخصوص دوک دومورنی بود وتوانست درباره طبقه‌های مختلف اجتماع و زندگی جامعه اشرافی پاریس مطالعاتی انجام دهد. ...

Loading
خودزندگی‌نامه‌ و پاره‌ای از خاطرات... بر خود ناظر باشد، درباره‌ی خود حکم کند، سربزنگاه مچ خود را بگیرد، گویی مدام ناظری بی‌رحم و قهار همراه اوست... از انتقال از شهرستانی به شهرستان دیگر، از تفاوت اخلاقی که سهولت ارتباطات قادر به محو آن نیست... در شانزده سالگی ناگزیر است با کار در حرفه‌ی وحشت‌زای پادویی امرار معاش کند... این سختیِ آغاز زندگی موجب شده است تا محنت‌های سال‌های زندگی پاریسی را سبک بشمارد ...
وی که همچون همه اهالی تاراسکون شکارچی قهاری است بر آن می‌شود که برای شکار شیر به افریقا برود. لذا با ساز و برگ عجیب و غریبی به کشتی می‌نشیند و به مقتضای وقت به قیافه مبدل عرب درمی‌آید... دلش می‌خواست در اعماق سرزمینها فرو رود، لیکن به دام زن زیبای مستوره‌ای می‌افتد که تنها پس از تحمل سختیهای زیادی از چنگ او رها می‌شود و با شاهزاده‌ای دروغین عقد ازدواج می‌بندد. ...
در حال بارگزاری ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...