کتاب «ساختمان کیانپارس»؛‌ روایت زندگی در جنگ از نگاه همسران فرماندهان لشکر ثارالله منتشر شد.

ساختمان کیانپارس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات خط مقدم ناشر تخصصی جبهه مقاومت و راوی خط مقدم مقاومت کتاب «ساختمان کیانپارس»؛‌ روایت زندگی در جنگ را از نگاه همسران فرماندهان لشکر ثارالله، را به قلم زهرا حیدری منتشر کرد.

از این نویسنده تا کنون کتاب های «از راست نفر سوم» ، «تک درختی در کویر»، «گزارش سفر» و «نخل‌ها تو را می‌خوانند» منتشر شده است..

در بخشی از کتاب آمده است:

سال‌هاست که خطوط پیشانی دیوارهای از رنگ افتاده‌اش را سواد خاطراتی پر کرده‌اند که تنها باستان‌شناسان جنگ آن‌ها را می‌فهمند. آجر به آجر حروف از هم‌گسیخته روایتی شده است که حاصل آن تاریخ پیش‌روست از ذهن پنجره‌هایی که هر کدام ماه خودش را به تماشا نشسته است.
این کتاب روایت ساکنان ساختمان کیانپارس اهواز است از آنان که رفته اند.روایت دهان باز مانده‌ی درها روایت همسران فرماندهان جنگ از ضریح خانه‌هایی که شیشه‌هایش را هماره دست می‌کشند. روایت زنانی که سال‌های 1364 تا 1367 قسمتی از جوانی خود را در ساختمان کیان‌پارس زیسته‌اند در محله‌ای در غرب اهواز به موازات کارون و ساختمانی که همسران و فرزندان فرماندهان لشگر 41 ثارالله را در خود جای داده بود.گوش کن... صدای ترمز ماشین‌ها را جلوی ساختمان می‌شنوی؟!!! بلندشو... شاید خبر از آمدن کسی باشد شاید خبر رفتنش.
ــ گاهی که صدای پارک ماشینی را جلوی ساختمان می‌شنیدیم به شوخی به هم می‌گفتیم «لندکروز استیشن آمد. بلند شو ساک‌ات را ببند... کارهایت را بکن... نوبت توست... شوهرت را شکلات پیچ آورده‌اند...»

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...