کتاب «به‌سوی تمدن جدید؛ سیاست در موج سوم» [Creating a new civilization: the politics of the third wave] نوشته الوین تافلر و هایدی تافلر [Alvin & Heidi Toffler] با ترجمه محمدرضا جعفری توسط نشر نو منتشر شد.

به‌سوی تمدن جدید؛ سیاست در موج سوم» [Creating a new civilization: the politics of the third wave] نوشته الوین تافلر و هایدی تافلر [Alvin & Heidi Toffler

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۱۹۹۵ منتشر شده است.

دو نویسنده این‌کتاب که زن و شوهر بودند، با تالیف کتاب‌های «شوک آینده»، «موج سوم» «جابجایی در قدرت»، «جنگ و ضدجنگ» به شهرت رسیدند که آثارشان دربرگیرنده تحولات جهان بودند.

الوین تافلر نویسنده و آینده‌پژوه آمریکایی متولد سال ۱۹۲۸ و درگذشته به‌سال ۲۰۱۶ است. شناخته‌شدنش در ایران هم به‌واسطه چاپ ترجمه «موج سوم» بود.

«به‌سوی تمدن جدید» عصاره و چکیده همه کتاب‌ها و مقالاتی است که تافلرها منتشر کردند. به‌عبارتی هم می‌توان این‌کتاب را تفسیر کتاب «موج سوم» دانست. دو مولف کتاب می‌گویند جهانی که امروز مردم در آن زندگی می‌کنند، همان‌جهانی است که سال‌ها پیش در کتاب‌های دیگرشان درباره‌اش نوشته بودند و گذشت زمان، درست‌بودن تحلیل‌های آن‌ها را اثبات کرده است. تافلرها می‌گویند رجوع به تحلیل‌های صحیح‌شان در روزگار معاصر مفید به فایده است و می‌تواند راه و روش‌های مواجهه واقع‌بینانه با این‌وضعیت را که پرسش‌ها و ابهاماتی درباره هوش مصنوعی زیاد شده، پیش پایمان بگذارد.

عوامل تولید، انبوه‌زدایی، معنای تازه بیکاری، ماشین ماقبل سیبرنتیک، زباله‌دان تاریخ و ... ازجمله موضوعاتی هستند که دو مولف کتاب در آن مطرح کرده‌اند.

«به‌سوی تمدن جدید» ۹ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «کشمکش بزرگ»، «برخورد تمدن‌ها»، «جانشین نهایی»، «شیوه تولید ثروت ما»، «درشت_ماتریالیسم!»، «تصادم سوسیالیسم با آینده»، «برخورد جناح‌های انتخاباتی»، «اصول برنامه موج سومی» و «دموکراسی قرن بیست‌ویکم».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

این‌واقعیت تکان‌دهنده همچنان به قوت خود باقی است که در ایالات متحده اشتغال در تولید کارخانه‌ای، پس از فراز و نشیب‌های بسیار، در سال ۱۹۸۸ تقریبا به همان‌میزان سال ۱۹۶۸ بود: یعنی کمی بیش از نوزده میلیون نفر. درصد سهم تولید کارخانه‌ای در تولید ملی به همان میزان سی سال پیش بود. در حالی‌که همه این تولید توسط بخش کوچک‌تری از کل نیروی کار انجام گرفته بود.

وانگهی حقیقت این است که چون احتمالا جمعیت و نیروی کار امریکا هر دو گسترش می‌یابند،‌ و نیز بسیاری از کارخانه‌های امریکا خودکار شده و در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تجدید سازمان یافته‌اند، کاهش اشتغال کارخانه‌ای به نسبت کل اشتغال یابد ادامه یابد. و این در حالی است که طبق برخی برآوردها، ایالات متحد در دهه آینده هر روز ده‌هزار شغل جدید ایجاد می‌کند که معدودی از آنها در بخش تولید کارخانه‌ای خواهد بود. اقتصاد اروپا و ژاپن را نیز فرایندی مشابه دگرگون ساخته است.

با این‌همه، حتی امروز نیز گاه و بیگاه در گفته‌های مدیران آن دسته از صنایع امریکا که بد اداره می‌شوند، و رهبران اتحادیه‌هایی که عضویت در آنها رو به کاهش گذاشته، و اقتصاددانان یا تاریخ‌دانانی که کوس اهمیت تولید کارخانه‌ای را می‌زنند _ انگار که کسی مدعی خلاف آن باشد_ هنوز کلمات دونالد رگان طنین‌انداز است.

این‌کتاب با ۱۴۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...