تصویری پهناور و قوی که با تاج‌گذاری پتر خردسال در 1682 آغاز می‌شود... برخورد روسیه‌ی جوان با روسیه‌ی اشراف و اوسترلینزها و کهنه‌اندیشان... هرگز بر کسانی که با هدف او مخالف بودند ترحم روا نمی‌داشت ولی هرسخنی را که از روی حسن نیت، شجاعانه و شرافتمندانه گفته می‌شد می‌پذیرفت... در کنار شخصیت‌های روسی نظیر «ملکه سوفیا» که رقیب بزرگ او بود، با دوستان امپراتور و همچنین با دشمنان و متحدان خارجی‌اش آشنا می‌شویم

پتر اول [Peter Pevyj یا Peter the Great] آلکسی نیکولایویچ تولستوی

پتر اول [Peter Pevyj یا Peter the Great]. رمانی از آلکسی نیکولایویچ تولستوی1 (1882-1945)، نویسنده‌ی روس، که کتاب اول آن در 1930، کتاب دوم در 1934 و کتاب سوم در 1945 و بالأخره هرسه کتاب باهم در 1947 منتشر شد. زبانی غنی، دقیق و رنگین، قریحه‌ای در داستان‌سرایی و شناختی عمیق از ملت روس و گذشته‌ی او به آلکسی تولستوی امکان داده است تا یکی از بهترین رمان‌های تاریخی روسی را بنویسد. او تصویری پهناور و قوی خلق کرد که با تاج‌گذاری پتر خردسال در 1682 آغاز می‌شود و با تسخیر ناروا2 در 1704 (یک سال پس از ایجاد سن‌پترزبورگ) پایان می‌پذیرد. نویسنده قصد داشت رمان را لااقل تا جنگ پولتاوا3 بکشاند که مرگ در بحبوحه‌ی کار مهلتش نداد.

برخورد روسیه‌ی جوانی که پتر اول به وجود آورد با روسیه‌ی اشراف و اوسترلینزها و کهنه‌اندیشان به شکل گیرایی ترسیم شده است. خواننده هوای آن زمان را تنفس می‌کند و این احساس به او دست می‌دهد که نمایندگان تمام قشرهای روسیه را لمس می‌کند. در اینجا همه‌چیز حالت طبیعی دارد و همان‌گونه است که زندگی آن را عرضه می‌کند. نویسنده به علت علاقه‌ی شدید شخصی به پتر کبیر -بی‌آنکه این علاقه مایه‌ی نگرش انتقادی به شخصیت او باشد- به ما کمک می‌کند تا با مشارکت‌داشتن در زندگی خصوصی امپراتور، او را کاملاً بشناسیم. خواننده اراده‌ی سرسخت او را کاملاً حس می‌کند؛ آن اراده‌ی سرسختی که می‌کوشید تا این کشور را از نیروهای کور محافظه‌کاری که نتیجه‌اش ورشکستگی حتمی بود برهاند. پتر که زود از جا درمی‌رفت و حتی شکاک بود از عیوب خود آگاه بود و به‌خصوص آماده بود تا جان خود را در راه ملت خود که او خود را خدمتگزارش می‌دانست، فدا کند. هرگز بر کسانی که با هدف او مخالف بودند ترحم روا نمی‌داشت ولی هرسخنی را که از روی حسن نیت، شجاعانه و شرافتمندانه گفته می‌شد می‌پذیرفت.

این کارگر سخت‌کوش قدر کار دیگران را می‌شناخت. اینها را نویسنده حکایت نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد. هزاران صحنه‌ی تاریخی را از مبارزات شدید برای تحصیل قدرت گرفته تا گرفتن آزوف4 از ترک‌ها و آن مسافرت مشهور به اروپا و سپس مبارزه‌ی آشکار با روسیه‌ی کهنه و کار خلاقه در تمام زمینه‌ها، جنگ با سوئد و آن شکست‌های اولیه را در خاطر زنده می‌کند. در این زمان خواننده در کنار شخصیت‌های روسی نظیر «ملکه سوفیا» که رقیب بزرگ او بود، با دوستان امپراتور در «حومه‌ی آلمان‌نشین» مسکو و همچنین با دشمنان و متحدان خارجی‌اش نظیر شارل دوازدهم، آوگوستوس ساکسی، استانیسلاس لشچینسکی5 و بسیاری دیگر آشنا می‌شود. آلکسی تولستوی گاه به ناتورالیسم فرو می‌افتد. عباراتی [سبکی] به کار می‌برد یا داستان‌هایی حکایت می‌کند که بیش از حد تند و زننده است. تولستوی کمی قبل از مرگش شروع به تصفیه‌ی اثر خود کرده بود. این را هم بگوییم که کیفیت عالی رمان به هیچ‌وجه از طرف افراد غیرمسئولی که بیشتر به جر و بحث علاقه دارند تا تحلیل‌های ادبی درک نشد.

ایرج علی‌آبادی. فرهنگ آثار. سروش

1. Alksei Nikolaevic Tolstoi. 2. Narva
3. Poltava 4. Azov 5. Stanislaus Leszezynski

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...