احمد شاکری -نویسنده دفاع مقدس- که روز گذشته در نشست ادبیات دفاع مقدس در خبرگزاری فارس، حضور داشت ضمن نقد وضعیت موجود ادبیات حماسه و دفاع از محتوای برخی از آثار پر سر و صدا انتقاد کرد. او در بخشی از سخنانش به نقد کلی کتاب من قاتل پسرتان هستم احمد دهقان پرداخته و اظهار داشت:  موانع عقلی و مواقع شرعی باید در بیان وقایع لحاظ شود و اگر هم قرار است چیزی گفته شود باید از تمام جنبه‌هایش گزارش شود و نه اینکه صرفا یک طرف گفته شود.

احمد دهقان ماتریالیست بی‌خداست! احمد شاکری

وی در انتقادی تند گفت: احمد دهقان در مجموعه داستان اخیرش ادعا می‌کند که واقعیت را گفته است، به فرض اینکه این کتاب وقایع را گفته باشد، اما آیا او توانسته در گزینش خود درست عمل کند. دهقان در انتخاب‌ها عدالت را رعایت نکرده است. ضمن اینکه کسی که مسلمان باشد و جهان بینی اسلامی را قبول داشته باشد و عدالت خداوند را قبول دارد و به عنوان یکی از اصول دینی به آن پای بند است نمی‌تواند داستانی بنویسد که در آن "عدالت الهی" وجود نداشته باشد و وجود خدا و وجود هادیان الهی در آن بی‌معنی باشد. چنین چیزی بعید است از ذهن یک مسلمان تراوش کند. مگر کسی که استحاله شده باشد. یعنی کسی که به این نتیجه رسیده باشد که دنیا تیره و تار و سیاه شده است. نباید با دیدگاه‌های ماتریالیستی وقایع را گفت.

وی ادامه داد: ممکن است همان وقایعی را که احمد دهقان در «من قاتل پسرتان هستم» روایت کرده کس دیگری روایت کند و آن را بسیار نورانی ببیند. آیا هر کسی مجاز است که هر چیزی را که دید، نقل کند؟

در پی این اظهار نظر، صبح امروز محمود جوانبخت در تماس با فارس به نقد شاکری پرداخته و در پاسخ به صحبت‌های اخیر احمد شاکری که احمد دهقان را ماتریالیست خوانده بود، گفت: در شرایط فعلی گویا حرکتی منسجم در حال شکل گرفتن است تا نویسندگان را بترسانند و من گمان می‌کنم، آگاهانه تلاش می‌شود تا چراغ ادبیات دفاع مقدس کم‌فروغ شود.

 وی افزود: کسی که نویسنده‌ای مثل احمد دهقان را ماتریالیست و بی‌خدا می‌خواند؛ یا مفهوم ماتریالیسم را نمی‌داند که در این صورت آدم گستاخی است و هراسی از تهی‌مغز و بی‌سواد معرفی شدن خود ندارد. یا اگر مفهوم حرف‌هایی را که می‌زند می‌داند اما غرض دارد.

جوانبخت گفت: اگر بازار تکفیر نویسندگان دفاع مقدس داغ شود اولین صدمه‌اش این است که عده‌ای عطای نوشتن در این عرصه را به لقایش خواهند بخشید، گر چه نویسندگانی از جنس دهقان، رشیدتر از این حرف‌ها هستند که جا خالی بدهند. کسانی که در عمل، در هشت سال جنگ که تیر و ترکش بر سرشان می‌بارید، میدان را خالی نکرده‌اند قطعا از کنار این گستاخی‌ها به سفارش قرآن که فرمود «تنها به یک سلام اکتفا کنید» خواهند گذشت.

باز هم تاکید می‌کنم که تکفیر کردن علاوه بر خلاف شرع، خلاف قانون هم است و ظاهرا از نجابت آدمی مثل دهقان دارد سوء‌استفاده می‌شود هر چند این حضرات گمان کنند که دست‌ها بسته است که البته چنین نیست.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...