تازه‌ترین کتاب محمدعلی موحد مورخ و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران با عنوان «تأملات» منتشر شد.

محمدعلی موحد تأملات

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، تأملات مجموعه‌ای است از مقالات و خطابات استاد محمدعلی موحد که حائز صبغه حقوقی‌اند. نمونه‌هایی از انبوه نوشته‌های غیرحقوقی ایشان در این کتاب نیامده است. محتویات این مجموعه از نظر محدوده زمانی از اوایل دهه سی خورشیدی تا دهه جاری را در بر می‌گیرد.

کتاب به دو بخش تقسیم شده است و هر بخش به اجزایی با عناوین مختلف. در بخش نخست مقالات و متن سخنرانی‌های عمدتا مربوط به مباحث حقوق خصوصی، مشخصا حقوق مدنی و فقه اسلام و تاریخ و فلسفه حقوق گردآوری شده و بخش دوم صرفا به سه مقوله جزایر سه‌گانه، دریای مازندران و نفت اختصاص یافته است.

توجه به موضوعات و عناوین مقالات دغدغه‌های فکری و دل‌مشغولی‌های مؤلف و تداوم آنها را آن هم در پهنه‌ای از شصت‌واندی سال پیش تا امروز بر ما هویدا می‌سازد.

به عنوان نمونه، مقاله «قضا و دادرسی در زمان مغول» شصت‌وچهار سال پیش نوشته شده و پس از آن خطابه «فصلی از تاریخ تحولات حقوقی ایران» آمده که در سال‌های اخیر ایراد شده و بلافاصله پس از آن مقاله «وضع دواوین در فاصله حمله چنگیز و استقرار ایلخانان» جای گرفته است که برای نخستین بار به طبع می‌رسد و نشان می‌دهد که نظام حقوقی عصر ایلخانان، بیش از شصت سال است که ذهن مؤلف را به خود معطوف داشته.

تأملاتِ محمدعلی موحد، به اهتمام مینا انتظارحجت و سینا گلستانی، در ۶١٢ صفحه و به بهای ۱۳۰هزار تومان، ازسوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به طبع رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...