کتاب «سبب‌شناسی توسعه نیافتگی ایران» نوشته احمد آل یاسین برای فهم موضوعات توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی تالیف شده است.

سبب‌شناسی توسعه نیافتگی ایران  احمد آل یاسین

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب به این موضوع کلی می‌پردازد که دموکراسی توسعه و تجدد یا مدرنیته واراداتی نیست. جامعه مدنی هم خریدنی و اکتسابی نیست. تجدد، رفتار اخلاقی و فرهنگی است که در پی آموختن، تجربه و تعامل شکل می‌گیرد.

این کتاب با بررسی دوران‌های مختلف تاریخ ایران در پی بررسی این موضوع است که واقع‌گرایی، شعور سیاسی و اجتماعی، خرافه‌گریزی، گفت‌وگوی عقلانی، رواداری، مدارا، مسئولیت پذیری و وظیفه‌شناسی از الزامات دموکراسی، تجدد و توسعه‌پذیری است و بعد از انقلاب علمی و انقلاب صنعتی، توسعه اقتصادی و بزرگ شدن بنگاه‌های بازرگانی مستلزم وضع مقررات و قوانینی برای انتظام در کار، ساعات کار، وظایف، مسئولیت‌ها، کیفیت تولید، بازاریابی و سازمان‌دهی بود.

اثر حاضر در هفت بخش تدوین شده است. در بخش اول بر اساس معیارهای جهانی توسعه‌یافتگی؛ الگوواره، پارادایم و یا مدلی برای کیفیت زندگی در جامعه آرمانی و الزامات دست‌یابی به آن آمده است. بخش دوم؛ شرح مستندی از عقب‌ماندگی جامعه، وضع موجود، توسعه ناموزون و نامتعادل و فاصله ایران تا آستانه توسعه موزون و پایدار را به دست می‌دهد. بخش سوم مرور فشرده‌ای دارد بر فیزیوگرافی، جغرافی، منابع طبیعی، ساختار اجتماعی، کشاورزی محدود با آبیاری مصنوعی و پیشه‌های متداول است. بخش چهارم در یک برش طولانی تاریخی، نگاهی دارد بر حوادث، جنگ‌ها، ناامنی‌ها و بی‌ثباتی‌ها، هرج و مرج‌ها، تهاجمات، جباریت حاکمان و بلایایی که در طول سده‌های پی در پی بر مردم رفته است.

بخش پنجم به اختصار شکل‌گیری تمدن فرهنگ، روند تاریخی سیر پیش‌رفت اندیشه و علوم و سپس رکود و خاموشی علم و فرهنگ نبود فضای تولید فکر شرح داده می‌شود. بخش ششم به تحلیل و نتیجه‌گیری از سنگینی اثرات سوانح تاریخ گذشته (آوار بخش‌های سوم تا پنجم) بر شانه‌های مردم می‌پردازد. در بخش هفتم به اختصار چاره و راهکار برون رفت تدریجی از بحران‌ها و حرکت به سوی توسعه‌یافتگی مطرح می‌شود.

آنچه سبب عدم توسعه ایران شد
نویسنده دلایل متعدد اقتصادی و اجتماعی را عامل توسعه‌نیافتگی می‌داند و به اعتقاد احمد آل یاسین بعد از سقوط ساسانیان، مردم ایران همواره با فتنه‌ها، بلایا، تهاجمات و استیلای مکرر صحرانوردان خون‌خوار و جنگ‌ها و زد و خوردهای داخلی، شورش‌ها، بی‌سامانی‌ها و مصایب گوناگون روبه‌رو بوده‌اند. مردم ایران، خود در این بی‌ثباتی‌ها، ناامنی‌ها، هرج و مرج‌ها هیچ نقشی نداشتند، بلکه از یک سو هجوم سلطه‌گران خارجی و از سویی، زیر سلطه استبداد و ناملایمات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و پریشانی همراه با ترس و ناامنی قرار داشتند. از سوی دیگر با اقلیم خشک و نیمه خشک، کم‌آبی، خشک‌سالی و قحطی‌های پی در پی روبه‌رو بوده‌اند.

از جمع‌بندی‌ دوره‌های تاریخی پیش گفته استنباط می‌شود که از یک هزار و چهارصد سال، بعد از دوران‌های جهان‌داری حدود 1000 سال تا پایان حکومت ایل قاجار، ایران با وحشت و ناآرامی، جنگ و خون‌ریزی، تهی‌دستی و بدبختی زیر ستم حکومت‌های خودکامه، جبار و اقتدارگر خم شد، اما پایداری کرد.

زد و خوردهای مکرر میان قبایل و طوایف وحشی صحراگرد مهاجم به ایران از یک سو و جنگ‌های مکرر آن‌ها با نیروهای داخلی از سوی دیگر، زیان‌های سنگین و جبران‌ناپذیری بر پیکر فرهنگ، اقتصاد و ساختارهای اجتماعی وارد کرد. بیش‌ترین زیان سلطه اقوام مهاجم به ایران، تاثیر ژرف و فراگیر خصوصیات صحراگردی چادرنشینی و استبداد عشیره‌ای بر جامعه ایرانی بود. جابه‌جایی مکرر پایتخت ایران در میان قبایل گوناگون و در شهرهای غزنه، نیشابور، ری، مرو، اصفهان، قزوین، گرگانج، مراغه، تبریز، سلطان‌آباد، سمرقند، هرات، اردبیل، شیراز و تهران نمونه دیگری از تاثیر اقوام مهاجم برنابسمانی‌های سیاسی ـ تاریخی ایران است.

بخش بیش‌تری از متون تاریخ ایران، شامل سرگذشت مفصل جنگ‌ها، لشگرکشی‌ها، جابجایی حکومت‌ها و قتل عام‌ها (نیمه ظاهری) است. بخش کوچک‌تر تاریخ از فعالیت‌ها و آثار علمی و فرهنگی ـ اجتماعی (نیمه پنهان) بزرگان و ناموران ایرانی سخن می‌گوید. اما مستندات تاریخی، کم‌تر به چگونگی اقتصاد ایران در دوره‌های تاریخی، معیشت مردم اسکان‌یافته شهرها و روستاها، زندگی ایلات کوچنده، پیشه‌های ایرانی، نهادهای صنفی و اقتصادی پرداخته است.

متون تاریخی به چه موادی بیشتر پرداخته‌اند؟
متاسفانه در اکثر متون تاریخی استبداد پادشاهان و فرمانروایان دیده می‌شود. در بخشی از این کتاب در این باره آمده است: بیش‌تر متون تاریخی، گویای اقتدارگرایی و استبداد شاهان خودکامه، لشگرکشی‌های فتوحات، شکست‌ها، جنگ و گریزهای داخلی و خارجی، کشتارها و قتل عام‌های آنان است. تاریخ نمونه‌های زیادی از کشتن شاهان، شاهزادگان، پسران، برادران، وزرا، امرا و سرکردگان، قتل عام‌های مردم، بریدن سر، درآوردن چشم، بریدن زبان و استمرار فضای هراس و وحشت، وسیله ارعاب و سرکوب عادی دربار شاهان و حاکمان مستبد بوده است.

مرور فشرده شوربختی، ناکامی و بلایایی که حدود دو هزار سال بر مردم وارد شده است، این پرسش را مطرح می‌کند که راز ماندگاری ایران و ایرانی در چیست؟ اما نویسنده در پاسخ به این پرسش به حمله اعراب و حکومت‌های ملوک‌الطوایفی اشاره می‌کند و می‌گوید: می‌بینیم تنها در 14 قرن، بعد از حمله اعراب، ایران زیر بار سنگین نفاق، هرج و مرج، ناامنی و بی‌ثباتی، حمله‌ها و جنگ‌ها دوام درآورده است. در برابر شورش‌ها، قحطی‌های ادواری، تهاجم مداوم خارجی‌ها، ملوک‌الطوایفی اقوام و سلطه شاهان و حکام جابر و فاقد مشروعیت مردمی ایستادگی کرده، از نفس افتاده است، اما سعی داشته است که از پای نیفتد.

حکومت‌های ملوک‌الطوایفی ایران به نوبه خود، به علت تمرکز سیاسی و یک پارچه‌گی پهنه کشور، سبب عقب‌ماندگی، رشد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شدند. اکثر تاریخ‌نویسان ایرانی و خارجی معتقدند که ایران، حدود 850 سال، بعد از ورود اسلام تا سلسله صفوی که توانست به یک دولت سراسری و مرکزی دست یابد، در درون حدود طبیعی ایران، بیش از 150 خاندان با استقلال و یا نیمه استقلال به گونه‌ای ملوک‌الطوایفی پادشاهی کرده‌اند.

از طرفی برخلاف نظر پاره‌ای از مورخان چپ، هیچ گاه ایران با نظام فئودالی اداره نشده و مصادیقی هم از نظام آسیایی به دست نیامده است. تصور نظام آسیایی یا شیوه تولید آسیایی از اوایل قرن نوزدهم، مورد توجه مارکس و انگلس قرار گرفت. اما به سبب وسعت موضوع و عدم دسترسی به منابع اصل، موفق به پژوهش نظام آسیایی در ایران نشدند. پژوهش‌گران و بررسی کنندگان آثار و دست‌نوشته‌های مارکس و انگلس از تردیدهای بعدی این دو اندیشمند، در صحت داوری بالا حکایت کرده‌اند. آشنایی اندک مارکس و انگلس با آسیا و مشرق‌زمین از اولین بیانیه مشترک آنان در 1848 م با نام «مانیفست کمونیستی» آشکار می‌شود. با آن‌که در مانیفست از برترین ملل و خلق‌های دهقانی سخن گفته شده و حتی کلمه شرق نیز در آن به کار رفته است، ولی چنانچه از مطالب این سند پیداست، واقعا از تاریخ و شکل‌بندی‌های اجتماعی ـ اقتصادی آسیا که متفاوت از اروپا بود اطلاعی نداشتند.

کتاب «سبب‌شناسی توسعه‌نیافتگی ایران» نوشته احمد آل یاسین در 400 صفحه به بهای 79 هزار تومان از سوی نشر پژواک کیوان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...