کتاب «دودمان کرت هرات: دین و سیاست در ایران سده‌های میانه» [The kart dynasty of herat: religion and politics in medieval iran] نوشته لارنس گودارد پاتر [G Potter Lawrence] (استاد تاریخ دانشگاه کلمبیا) و ترجمه محمد افضلی توسط در ۳۰۴ صفحه منتشر شد.

دودمان کرت هرات: دین و سیاست در ایران سده‌های میانه» [The kart dynasty of herat: religion and politics in medieval iran]  لارنس گودارد پاتر [G Potter Lawrence

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب که در هفت فصل و سه پیوست نوشته شده، نگارش نخستین آن به سال ۱۹۹۲ به عنوان پایان‌نامه دکترا در رشته تاریخ دانشگاه کلمبیا در نیویورک برمی‌گردد. مقدمه، آل کرت، قلمرو آل کرت، آل کرت و صوفیه، نیروهای اجتماعی و سیاسی، احیا هرات و نتیجه هفت فصل این کتاب را تشکیل می‌دهد.

لارنس پاتر در یادداشتی که به مناسبت ترجمه کتاب نوشته به اهمیت دوره آل کرت توجه کرده و کرت‌ها را بنیان‌گذار گمنام رنسانس و نوزایی هرات خوانده است. او می‌نویسد: من تصمیم گرفتم که دوره کرت‌ها را مطالعه کنم زیرا به رغم این که دودمان مذکور به مدت تقریباً ۱۵۰ سال قدرت را در دست داشت، اما به ندرت مورد مطالعه قرار گرفته بود. من دریافتم که پس از تهاجم مغول و تخریب این شهر در سال ۱۲۲۰ م. این کرت‌ها بودند که آن را احیا کرده و بنیاد رنسانس شهر را پی‌ریزی کردند. با این حال بیشتر مؤرخان کرت‌ها را نادیده گرفته‌اند و امتیاز شکوفایی شهر را در قرن پانزده به جانشینان‌شان یعنی خاندان معروف تیموری بخشیده‌اند.

نویسنده در تحریر این پژوهش از منابع مختلف عربی، فارسی، ترکی، انگلیسی، آلمانی و دیگر زبان‌ها و نسخ چاپی، سنگی و خطی فراوان سود برده است. او با استفاده از این منابع با طرح موضوعات اختلافی مثل نام آل کرت که برخی به فتح و گروهی به ضم نخست آن را می‌خوانند و بررسی دو جریان تصوفی مشایخ جام و مشایخ چشت و پسندهای سیاسی و اجتماعی آنان، نتیجه‌گیری‌های علمی خود را نشان داده است. نویسنده اشاره کرده که سلطان شاهرخ تیموری تحت تأثیر هنر معماری آل کرت در هرات قرار گرفت و مصلی را در رقابت با مسجد جامع هرات و مدرسه غیاثیه ساخت. جز این‌ها دقت نویسنده در ابعاد مختلف از جمله افتادن نام یک پشت در کتیبه آبدان مسجد جامع هرات ستودنی است. این پژوهش تا یافتن منابع تازه و جدید، بحث آل کرت‌پژوهی و تحقیق در خصوص این دوره تاریخی و سده‌های هفتم و هشتم هرات را به پایان برده است. از امتیازهای دیگر این کتاب به ترجمۀ خوب و روان آن باید اشاره کنیم.

تحقیق و پژوهش در خصوص آل کرت یکی از اهداف انتشاراتی مؤسسه پژوهشی بایسنغر از بدو ایجاد این نهاد بوده است. در سال ۱۳۹۹ نخستین اثر در این حوزه با عنوان «ملوک کرت هرات» نوشته علی‌محمد زهما منتشر شد و یک اثر دیگر با عنوان «سبک‌شناسی ادبیات دوره ملوک غور و ملوک کرت» نوشته شیراحمد نصری حق‌شناس در آینده به چاپ خواهد رسید.

آل کرت دودمانی در تاریخ هرات هستند که نزدیک به یک و نیم سده از سال ۶۴۳ تا ۷۸۳ هجری قمری در میان حکومت‌های بازمانده پس از تهاجم چنگیز با مرکزیت هرات قلمرو وسیعی از ایران / خراسان آن روزگار را در اختیار داشتند و با مدارا و مدیریت به شکوفایی و آبادانی این شهر پرداختند.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...