نشست «درآمدی بر بازشناسی مدرسه حدیثی علامه مجلسی» با حضور سعید طاووسی مسرور عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مریم قبادی به عنوان دبیر نشست، دوشنبه ۱۶ بهمن از سوی گروه مطالعات حدیثی شیعه پژوهشکده مطالعات قرآنیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

علامه مجلسی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، قبادی در ابتدای نشست درباره علامه مجلسی گفت: علامه مجلسی متولد سال ۱۰۳۷ هجری قمری، از محدثان، فقیهان و متکلمان بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است که بیش از همه به حدیث‌نگاری توجه و علاقه داشت. مشهورترین کتاب ایشان کتاب بحارالانوار است. علامه در دوره‌ای بود که می‌شود گفت دوران حاکمیت اخباری‌گری است. در این مقطع زمانی عالمان بیش از هرچیز دیگری، دلبسته علوم نقلی هستند. علامه مجلسی و بسیاری از محدثان عصر او، حدیث امامان را نه تنها به عنوان منبع دریافت دانش‌های مورد نیاز برای سعادت اخروی می‌دانستند بلکه تنها منبع معتبر در همه زمینه‌های علم و دانش بشری می‌انگاشتند.

او با اشاره به اینکه شواهد زیادی بر اخباری بودن علامه مجلسی وجود دارد گفت: هم در آثار علامه مجلسی و هم در دیدگاه‌هایی که از ایشان نقل شده، ایشان هم مثل بسیاری از اخباری‌ها عقل را به عنوان منبع معتبر تشخیص استنباط حکم نمی‌شناسد. به عنوان یک منبع مستقل و بلکه تنها راه رسیدن به معارف دینی را مراجعه به گفتار امامان می‌داند. این گفتار امامان است که منبع اصلی در نظر اوست. علامه مجلسی در تعارض بین دلیل عقلی و نقلی، اولویت را به دلیل نقلی می‌دهد. برخی معتقدند به رغم استفاده حداکثری از روایات و مخالفت با فلسفه و عرفان، نمی‌توانیم علامه مجلسی را اخباری تلقی کنیم و این‌ها شواهد کافی برای اخباری بودن او نیست. چرا که او در استنباط و دفاع از آموزه‌های اعتقادی شیعه، از دو روش عقلی و نقلی استفاده می‌کند و پذیرش حجیت استقرایی عقل در کنار آیات قرآن را هم می پذیرد اما برای عقل، محدودیتی قائل است و برای استنباط احکام، عقل را کافی نمی‌داند.

قبادی به مخالفت علامه مجلسی با برخی از فلاسفه اشاره کرد و بیان کرد: به این جهت که علامه مجلسی مخالف عقل‌گرایی فلسفی است، در آثار خود به برخی آرای فلاسفه اعتراض می‌کند و فلاسفه مسلمان را به دلیل تبعیت از یونانیان سرزنش می‌کند. در واقع برای استفاده از عقل یک شرط می‌گذارد و آن هم این است که دستاوردهای عقل باید با مبانی دینی سازگار باشند. اگر کمترین ناسازگاری وجود داشته باشد استفاده از عقل را روا نمی‌داند. او برخی از آرای فلاسفه را مخالف ضروریات دین می‌داند مانند اعتقاد به معراج جسمانی و وجود فرشتگان. اما این آرای مجلسی مورد اعتراض متفکران اسلامی قرار گرفته است. از جمله علامه طباطبایی که می‌گفتند علامه مجلسی گرفتار تناقض است و ورود او به مباحث عمیق عقلانی، خطایی نابخشودنی است. بنابراین روش کلامی علامه مجلسی از جهت انحصار معرفت کلامی، به اخباری‌ها نزدیک است حتی اگر نگوییم کاملاً مرتبط است. اما او همانند محمد امین استرآبادی به شمار نمی‌رود چون که او هم در مرحله تحقیق حدیث و هم در شرح معرفتی از عقل استفاده می‌کند. بنابراین بسیاری از پژوهشگران او را اخباری به حساب می‌آورند چنانکه خود او نیز خودش را در برخی متون اینطور گزارش می‌کند.

امثال علامه مجلسی قرن‌ها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند
طاوسی مسرور دیگر سخنران این نشست بیان کرد: با اینکه رشته من تاریخ اسلام بوده علایق حدیثی و رجالی باعث شده سراغ این موضوعات بروم. من در رشته علوم حدیث هم در حوزه و هم در دانشگاه دروسی مانند رجال و تاریخ حدی. را تدریستدریس می‌کنم. در مورد علامه مجلسی رضوان‌الله‌علیه شاید این مقدمه لازم باشد که این جلسه چه ضرورتی دارد؟ در مورد ایشان زیاد کار شده است. به نظر من افراد بزرگی چون علامه مجلسی، قرن‌ها را تحت تاثیر خودشان قرار داده‌اند و میدانی را فراهم می‌کنند که بارها می‌شود از آن‌ها سخن گفت و بحث کرد و دیدگاه ها را مورد بررسی قرار داد.

او اضافه کرد: اشاره‌ای می‌کنم به نوع ذهنیت‌های غلطی که از علامه مجلسی هست؛ مثلاً در کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» آقای شریعتی ایشان را به مثابه آخوند درباری معرفی می‌کند، برخی علما نیز به این پاسخ داده‌اند. مثلاً در مورد بحارالانوار برخی در کف جامعه هم می‌گویند معتبر نیست. بعضی مشهوراتی که در مورد این‌ها وجود دارد در مورد علامه مجلسی و کتاب بحارالانوار کاملاً غلط است. مثلاً در کتاب «اخباری‌گری» ابراهیمی بهشتی این مطلب ذکر شده که علامه مجلسی بحارالانوار را نوشت که احادیث را جمع کند. در حالی که اگر وقت بگذارید و مقدمه را بخوانید ایشان همچنین قصدی نداشته که همه احادیث را جمع کند و حتی برخی احادیث را حذف می‌کند. مثلاً می‌گوید روایتی است که هر کس به صورت یک سنی‌مذهب، لبخند بزند تا چهل سال نمازش قبول نمی‌شود. علامه می‌گوید این موافق با مکتب اهل بیت نیست و من روایتش نمی‌کنم و در بحارالانوار هم نمی‌آورد. لذا وقتی ما مقاله «اصول اربعه» اتان کولبرگ را می‌خوانیم، او می‌گوید همه ما مدیون مجلسی هستیم، اگر بحارالانوار نبود، دسترسی ما به بسیاری از متون متقدم امامیه و سایر گروه‌های شیعه از بین می‌رفت و ما نمی‌توانستیم آن‌ها را مورد مطالعه قرار دهیم.

در حق علامه مجلسی جفا شده است
طاووسی مسرور با اشاره به اینکه بر خلاف زحماتی که علامه مجلسی کشیده، با ابهاماتی روبه رو می‌شود بیان کرد: در حق ایشان بعضاً جفا می‌شود. حالا فارغ از بحث علمی یک مطلبی از آیت‌الله شیخ نصرالله شاه‌آبادی ذکر می‌کنم که می‌گویند سفری به اصفهان رفتم، وقتی برگشتم پدرم گفت به زیارت علامه مجلسی رفتی؟ گفتم نه. گفت پس برای چه به اصفهان رفتی. در مورد اخباری‌گری هم در همین کتاب نکاتی ذکر شده است. کتاب، نوشته‌های حسن طارمی درباره علامه مجلسی است و در مبحث ما و بحث مدرسه حدیثی هم نکات خوبی گفته شده است. در مورد ضرورت پرداختن به علامه و مدرسه حدیثی‌اش می‌گویم که شاید جالب باشد که ما از علامه اثرِ چاپ‌نشده داریم. البته برای ایران عجیب نیست؛ از ابن‌سینا هم اثر چاپ‌نشده داریم. برای مثال کتاب «ترجمه زیارت جامع کبیره» علامه مجلسی تا به حال چاپ نشده است. هرچند ما تلاش فراوانی کردیم که یک نسخه‌ای که در موسسه لغت‌نامه دهخدا هست را به دست آوریم و تایپ و منتشر کنیم. این نشان می‌دهد هنوز خیلی جا دارد درباره علامه کار شود و دیدگاه‌های ایشان مطرح شود.

او در مورد شرح حال علامه مجلسی گفت: در مورد تاریخ تولد ایشان، ۱۰۳۷ هجری قمری صحیح است. سال وفات هم ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ است، برخی می‌گویند ۱۱۱۱ اما به نظر می‌رسد ۱۱۱۰ هجری قمری درست است. علامه در واقع اساتید مهمی داشته مثل پدرش؛ او در علوم نقلی تابع پدرش بوده است و ایشان علوم عقلی را هم نزد آقاحسین خوانساری تحصیل کرد. البته اساتید دیگری هم داشته است مثلاً فیض کاشانی که علی‌رغم گرایش اخباری، گرایش فلسفی پررنگی تا آخر عمر داشت. ملاصدرا هم اخباری بود. مجلسی از تاویل‌گرایی حال فلسفی یا عرفانی، خوشش نمی‌آمد و این نکته را به صراحت می‌گفت. غیر از پدرش و آقا حسین و ملامحسن فیض و مازندرانی، ملا خلیل قزوینی هم از اساتید او بوده است. ملا خلیل قائل به صحت کتب اربعه بود و در مورد کافی هم نظر جالبی دارد و می‌گوید تمام روایاتش صحیح است. هرچند مقالات پژوهشی‌ای هم کار شده که نظر ایشان را رد می‌کنند. علامه از هر کدام از اساتیدش تاثیراتی می‌گیرد و در کتاب «مرآت الامور» می‌گوید به تمام روایات کتب اربعه می‌شود عمل کرد ولی سند هم لازم است.

بحارالانوار

طاووسی مسرور گفت: نکته مهمی که درباره علامه هست این است که علامه بیش از هزار شاگرد داشته و خوشبختانه بسیاری از اعجازات علامه در دسترس است و منتنشر شده است؛ چه به صورت دستخط و چه به صورت نقل و گزارش. برخی شاگردانش خیلی به او نزدیک بودند و با او نشست و برخاست داشتند و حتی از سطح شاگردی هم فراتر رفته بودند و مثل دستیار، در کنار علامه بودند. سیدنعمت‌الله جزایری اینطور است که اصلاً چهار سال در خانه علامه مجلسی زندگی می‌کرد. او می‌گوید علامه مجلسی در همه حال در حال عبادت بوده و کارش هم پرداختن به حدیث بود. تخصصش این بود که حدیث مجمل را با حدیث مفصل توضیح می‌داد و تفسیر می‌کرد. سیدنعمت‌الله می‌گوید کسی را خوش بیان‌تر از علامه مجلسی ندیدیم.

او درباره کتاب بحارالانوار گفت: کتاب بحارالانوار محصول حوزه اصفهان بود و علامه و دو دستیارش به این کار نظارت می‌کردند و برخی مطالب در این کتاب نوشته شخص علامه است؛ آن‌جا که ذیل احادیث، بیانِ ذکر می‌کند و حدیث را توضیح می‌دهد بعضاً توضیحات مهمی هستند و گاهی توضیحات منبع‌شناسی است. مثلاً به نامه مشهور عمر به معاویه می‌پردازد و می‌گوید نیافتم مگر در کتاب دلایل الامامه. علامه مجلسی سنداً و متناً روایت را زیر سوال می‌برد و گاهی توضیح‌های محتوایی که بسیار به فهم حدیث کمک می‌کند ارائه می‌دهد. ایشان متاثر از «الوافی» فیض کاشانی بود. از شاگردان مهم دیگرشان می‌شود به شیخ عبدالله بحرانی صاحب کتاب «عوالم» و بسیاری دیگر اشاره کرد.

نکته دیگر درباره علامه مجلسی، بحث نقش‌آفرینی سیاسی اجتماعی ایشان است. ایشان در دوره شاه سلیمان صفوی (۱۴ جمادی الاولی ۱۰۹۸) منصب شیخ‌الاسلامی را به عهده داشتند. در دوره شاه سلطان حسین هم در همین منصب بودند. اساساً علامه مجلسی، شاه سلطان حسین را به سلطنت نصب کردند. همه به جز شاه اسماعیل به نیابت از فقیه به عنوان سلطان منصوب شدند. برخی اشاره کردند که اساساً در دوران شاه سلطان حسین، علامه مجلسی کشور را اداره می‌کرد و بعد از وفات او، اوضاع سر و سامان پیدا نکرد، تا ۱۱۳۵ هجری قمری که دولت صفویه سرنگون شد.

علامه مجلسی آثار متعددی را به فارسی ترجمه کرده است
طاووسی مسرور درباره دیدگاه علامه مجلسی درباره صفویه گفت: نوع نگاه مثبتی که علامه مجلسی به صفوی دارد، سبب می‌شود که در شرح برخی از احادیث، دولت صفوی را به عنوان مقدمه‌ساز ظهور معرفی کند و اینکه این دولت، به دولت امام زمان متصل خواهد شد. به طور خاص در رساله رجعت در اینباره می‌گوید. حتی یک زمانی را هم برای ظهور تعیین می‌کند؛ سال ۱۱۵۵ هجری قمری که محقق نمی‌شود و ۲۰ سال قبلش صفویه ساقط می‌شود. فارغ از نقش سیاسی اجتماعی علامه، یکی از اقدامات او بحث ترجمه آثار به فارسی است که آثار متعددی را به فارسی ترجمه و تالیف می‌کند. در این ۲۵ رساله فارسی، بخشی از آن‌ها در دسترس است. برخی رساله‌ها نیز به صورت مستقل چاپ شده است. مثلاً رساله «در حکمت شهادت سیدالشهدا» که بسیار مهم است، اولین کسی است که بین علم امام و انگیزه او برای تشکیل حکومت ارتباط برقرار می‌کند؛ یعنی امام با اینکه به شهادت خود علم داشت برای تشکیل حکومت نیز قیام کرد. رساله‌های فارسی دیگری نیز وجود دارد که بعضاً چاپ نشده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: خیلی‌ها رواج مکتب شیعه را نیز از علامه مجلسی می‌دانند. در مورد بحارالانوار نیز به عنوان مهم‌ترین اثر علامه، ویژگی‌هایی وجود دارد؛ یکی تبیینی است که صورت گرفته و نظام اندیشه‌ای که علامه ایجاد کرده است. علامه مجلسی کلی روایت درباره باران را بررسی کرده است، اینکه طبیعین و فلاسفه چه می‌گویند. یکی از مظلومیت‌های بحارالانوار این است که به برخی ابوابش توجه نشده است. بحارالانوار کلی حرف تاریخی و جغرافیایی دارد، هم درباره حال و هم درباره گذشته. یکی از نقاط جالب بحارالانوار این است که ۱۶ اصل از اصول اربعه را شناسایی کرده است در حالیکه پیش از او حتی معاصرین نیز چنین نقل‌هایی نداشتند. علامه مجلسی تلاشی خستگی‌ناپذیر در جمع‌آوری نسخ داشته است. در کتاب بحارالانوار بخش‌هایی هست که مولف از چارچوب نقل حدیث عبور می‌کند. ایشان وقتی به عاشورا می‌رسد با کتاب‌های تاریخی شیعه جواب نمی‌دهد و می‌گوید ناچاریم به منابع اهل تسنن مراجعه کنیم. فراوان از کتب اهل سنت نقل می‌کند. کتاب بحارالانوار ظرفیت‌های زیادی دارد مخصوصاً در بخش سیره معصومان و سما و عالم و جغرافیا. علامه مجلسی در بحارالانوار حتی از ابن‌سینا نیز نقل می‌کند و تاییدش می‌کند. او همچنین روایتی درباره تسبیح موجودات و کوه می‌آورد و می‌گوید این موضوع با نظریات صدرا برای ما حل شد، چون ثابت کرد که موجود ذی‌شعور است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...