اخلاق و الحاد | اعتماد


دست‌کم 2500 سال است که درباره نسبت اخلاق و دین بحث می‌شود. احتمالا نخستین صورت‌بندی این نسبت را سقراط ارایه کرد. در دادگاه از اثیفرو پرسید: به من بگو: چون کاری خوب است، خدایان بدان فرمان می‌دهند یا چون خدایان به آن کار فرمان می‌دهند، آن کار خوب می‌شود؟ هر پاسخی که اثیفرو می‌داد یک گرفتاری درست می‌کرد. اگر می‌گفت که چون کاری خوب است، خدا هم به آن فرمان می‌دهد، سقراط می‌گفت پس دین به چه دردی می‌خورد؛ اگر هم می‌گفت چون خدایان به کاری فرمان ‌دهند، آن کار خوب می‌شود، سقراط باز پاسخ می‌داد که چرا خودِ خدایان اینقدر اختلاف‌نظر دارند و در نتیجه به گفته سقراط: «یک چیز در آن واحد هم محبوب خدایان است و هم منفور آنان.» وانگهی درباره آدم‌هایی که رسما می‌گویند بی‌دین هستند و با این حال به اخلاق باور دارند چه می‌توان گفت.

خلاصه کتاب اخلاق و دین» [Ethics and religion] اثر هری جی. گنسلر [Harry J. Gensler]

این پرسش به شکل دقیق‌تری در فرهنگ اسلامی، در قالب مناقشه حسن و قبح عقلی و شرعی، و همچنین در سنت مسیحی، به صورت بحث قانون طبیعی و نظریه امر الهی، ادامه یافت و کتاب‌ها در آن باب نوشته شد و می‌شود. یکی از تازه‌ترین کتاب‌ها در این زمینه کتاب «اخلاق و دین» [Ethics and religion] اثر هری جی. گنسلر [Harry J. Gensler] است که اخیرا متن انگلیسی آن را خواندم و فرصت نشد که با ترجمه فارسی آن (ترجمه عباس ایمان‌نژاد، تهران، نشر کرگدن، 1402) مقایسه مختصری کنم.

سال‌هاست که موضوع دین و اخلاق را در مقطع دکتری تدریس می‌کنم و کمابیش آثاری را که در این زمینه منتشر می‌شود می‌بینم و می‌خوانم. این کتاب از جهات مختلفی نظرم را جلب کرد. نخست سبک آموزشی آن است. گنسلر، که معلم خوبی بوده، کوشیده است تا جای ممکن مطالب فنی بحث را ساده کند و گرچه این کار، گاه مایه کشدار شدن بحث و تکرار شده است، در مجموع بحث را شفاف و روشن ساخته است. دومین وجه قابل‌توجه کتاب تأکید و تکیه نویسنده بر نظریه تکامل است. خیلی راحت و بی‌دغدغه، گنسلر نظریه تکامل را می‌پذیرد و از آن در جهت تأیید قانون طبیعی در اخلاق یاری می‌گیرد.

اما سومین و به نظرم مهم‌ترین جنبه این کتاب، آن بود که نویسنده به‌سادگی پذیرفته است که ملحدان و خداناباوران هم می‌توانند نظام اخلاقی منسجمی داشته باشند. در زمانی که غالبا تصور می‌شود، اخلاق در انحصار دینداران است، این نگاه قابل‌تأمل است. در سنت دینی ما با آنکه به لحاظ نظری به حسن و قبح عقلی و اخلاقی باور داریم، یعنی بر این نظر هستیم که اخلاق مستقل از دین و گاه مقدم بر آن است، اما عملا چنان فرهنگ مسلطی بر جامعه معاصر ما حاکم شده است که گویی کل اخلاق و تفکر اخلاقی بر دین استوار است. این نگاه افزون بر اشکالات جدی نظری، به لحاظ عملی هم مشکلاتی خواهد داشت که مهم‌ترین آنها این است که کافی است نسل جدید به دین پشت کند تا باورهای اخلاقی و هنجارهای درست و نادرست مبتنی بر دین هم یکسره فرو بریزد.

در این جا گنسلر به‌دقت از بدفهمی رایج درباره اخلاق خداناباوران بحث می‌کند و نشان می‌دهد که می‌توان منطقا خداناباوری و اخلاق را با هم داشت. با این همه، تأکید می‌کند که غنا و سرشاری اخلاق با خداباوری ممکن می‌شود و فضایل الهیاتی هستند که فضایل اخلاقی را به کمال می‌رسانند. از این منظر، هم خداباوران و هم خداناباوران عقاید پایه‌ای مشترکی دارند. اما دین می‌تواند اخلاق را عمیقا فربه کند و بارور گرداند. نکته قابل توجه آنکه نویسنده کتاب هم دانشگاهی است و هم کشیش است، اما فهم درستی از دنیای جدید و خداناباوری دارد و به انکار و تجاهل روی نمی‌آورد و می‌کوشد حق بحث را ادا کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...