دسیسه‌­ای می‌­چیند و دو قربانی دیگر آن را نیز درگیر می­‌کند: سیریل می­‌خواهد سسیل را بازیابد، و السا می­‌خواهد پدر سسیل را بار دیگر به چنگ آورد. سسیل از آن دو می­‌خواهد که تا می­‌توانند خود را با هم جلو چشمان پدر به نمایش بگذارند، و پدر نیز بسیار زود از دیدن معشوقه سابق خود رنجیده خاطر می­‌شود و سرانجام به سوی السا بازمی­‌گردد؛ اما آن ایشان را می­‌بیند و بی­‌درنگ خانه را ترک می­‌کند.

سلام بر غم  | فرانسواز ساگان
سلام بر غم
[Bonjour tristesse] . (Hello Sadness) رمانی از فرانسواز ساگان (1) (1935)، که در 1954 منتشر شد. سسیل (2) تابستان را با پدر و معشوقه پدرش، اِلسا (3)، در ویلایی در کوت دازور (4) می‌­گذراند. هفده ساله است و وقتش را در گردش بر کشتی به همراه سیریل (5)، می‌گذراند. آمدن آن لارسن (6) به این بی‌­قیدی مطبوع خاتمه می‌­دهد. آن، که دوست قدیمی مادر سسیل است، با زیبایی و منش قدرتمندش، تعادل شخصیت و برازندگی احساساتش، همه را به تحسین وا می‌­دارد. السا بسیار زود احساس می‌­کند که عقب افتاده است و می­‌رود. کمی بعد، سسیل از پدرش می‌شنود که آنها تصمیم گرفته‌­اند که پس از بازگشت به پاریس ازدواج کنند. آن بی‌­درنگ تعلیم و تربیت دختر خوانده آینده‌­اش را به دست می­‌گیرد: او را وادار می‌کند که با سیریل قطع رابطه کند و مجبورش می­‌کند تا دروس امتحانش را دوره کند. سسیل مجذوب این زنی می­‌شود که نماینده همه چیزهایی است که او کم دارد. تعادل، هماهنگی درونی، جدیت، و متوجه می‌شود که بی­‌قیدی مشترک او و پدرش بسیار زود پایان خواهد یافت، و آن هردو را بنا به تدابیری قابل احترام بازخواهد ساخت و آنها نیز خواهند پذیرفت. خداحافظ «آزادی فکر کردن، و بد فکر کردن و کم فکر کردن، آزادی خود شیوه خویش برگزیدن» و سبکباری و «تلاطم بیرونی» که آنهمه برایشان ضروری است!

سسیل می‌­خواهد که به هر قیمتی از ویران شدن دنیای خود جلوگیری کند؛ پس، دسیسه‌­ای می‌­چیند و دو قربانی دیگر آن را نیز درگیر می­‌کند: سیریل می­‌خواهد سسیل را بازیابد، و السا می­‌خواهد پدر سسیل را بار دیگر به چنگ آورد. سسیل از آن دو می­‌خواهد که تا می­‌توانند خود را با هم جلو چشمان پدر به نمایش بگذارند، و پدر نیز بسیار زود از دیدن معشوقه سابق خود رنجیده خاطر می­‌شود و سرانجام به سوی السا بازمی­‌گردد؛ اما آن ایشان را می­‌بیند و بی­‌درنگ خانه را ترک می­‌کند. کمی بعد، خبر می‌­رسد که او نه چندان دور از آنجا در جاده کشته شده است. سسیل و پدرش به پاریس بازمی‌­گردند و دیری نمی­‌گذرد که با زندگی قدیم خود عجین می‌شوند.

این رمان کوتاه، که دختر ناشناس هجده ساله‌­ای آن را به اول شخص نوشته است، با موفقیت عظیمی روبرو شد و فرانسواز ساگان را ناگهان به شهرت رساند. گفته می‌­شود که این اثر 4/11 کیلو بریده مطبوعات را به خود اختصاص داد و به چهارده زبان ترجمه شد و نویسنده‌­اش جایزه منتقدان را دریافت کرد؛ اگرچه فرانسوا موریاک (7) با افسوس بسیار به ذهنیت داوران ایراد گرفت که «رمان یک دختر کوچولوی بیش از حد مستعد» را به اثری «که گواه بر زندگی معنوی فرانسویها است» ترجیح داده‌­اند. این کتاب نشان‌دهنده کیفیات شایان توجهی در تحلیل اعمال روح و اشتیاقها، و برخوردار از هشیاری فاقد ضعف و «ادبیات» در مورد تفریح و «غم» است که زیر آن پنهان می­‌شود. سلام بر غم را اوتو پرمینگر (8) [کارگردان اتریشی] در 1957، با هنرمندی جین سیبرگ (9)، سر دیوید نیون (10)، و میلن دو مونژو (11)، به روی پرده برد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Francoise Sagan 2.Cecille 3.Elsa 4.Cote d’Azur 5.Cyril
6.Anne Larsen 7.Francois Mauriac 8.Otto Preminger 9.Jean Seberg
10.sir David Niven 11.Mylene Demongeot

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...