• 28 اسفند 1384

    فرانسواز-ساگان

    به دلیل زیرپا گذاشتن مقررات مدرسه متعلق به راهبه‌های کاتولیک که در آن درس می‌خواند از مدرسه اخراج شد و در تابستان سال ۱۹۵۳، طی هفت هفته کتاب «سلام بر غم»، نخستین و پرآوازه‌ترین رمانش را تکمیل کرد... همزمان با انتشار این کتاب، فرانسواز، که هنوز به سن قانونی نرسیده، بنا به خواست خانواده، نام خانوادگی مستعاری برای خود برگزید که تا به آخر همراه او بود: «ساگان». او این نام را با الهام از «پرنسس ساگان» مارسل پروست در کتاب در جستجوی زمان از دست رفته انتخاب می‌کند. ...

Loading
دومینیک زندگی بی‌حالی را با عشقی که برتران به او دارد می‌گذراند تا روزی که با لوک، عموی برتران، ملاقات می‌کند. دومینیک بی‌درنگ در وجود او انسانی از جنس خود می‌بیند و همدستی آن دو تا جایی پیش می‌رود که به شکل رابطه درمی‌آید. فرانسواز، همسر بی‌نقص لوک، در سکوت رنج می‌برد؛ برتران خشمگین می‌شود و با دومینیک قطع رابطه می‌کند. ...
دسیسه‌­ای می‌­چیند و دو قربانی دیگر آن را نیز درگیر می­‌کند: سیریل می­‌خواهد سسیل را بازیابد، و السا می­‌خواهد پدر سسیل را بار دیگر به چنگ آورد. سسیل از آن دو می­‌خواهد که تا می­‌توانند خود را با هم جلو چشمان پدر به نمایش بگذارند، و پدر نیز بسیار زود از دیدن معشوقه سابق خود رنجیده خاطر می­‌شود و سرانجام به سوی السا بازمی­‌گردد؛ اما آن ایشان را می­‌بیند و بی­‌درنگ خانه را ترک می­‌کند. ...
آلن به نقاشی می‌پردازد و عشقی را که در دل زنی پنجاه ساله برمی‌انگیزد به بازی می‌گیرد. این زن که لورا نام دارد و در گذشته زیبا بوده است، الاهه اغواگر آلن می‌شود. ژوزه لحظه‌ای می‌خواهد بپذیرد که آلن به کمک نقاشی امکان گریز از خود را به دست آورده است. اما با انزجار متوجه می‌شود که همه اینها (نقاشی و شوخی بی‌رحمانه با لورا) ظریفکاری حساب شده روان‌رنجوری اوست. ...
در حال بارگزاری ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...