«باقیمانده تقسیم‌ناپذیر» [The indivisible remainder :on Schelling and related matters‬] یکی از آثار کلاسیک اسلاوی ژیژک [Slavoj Žižek] ترجمه شد. ژیژک در این کتاب خوانشی درخشان از منظومه فکری شلینگ به دست می‌دهد.

باقیمانده تقسیم‌ناپذیر» [The indivisible remainder :on Schelling and related matters‬]  فریدریش شلینگ [Friedrich Wilhelm Joseph Schelling]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فیلسوفی که بیش از همه به درک سایه مضاعف وقیح قدرت عمومی نزدیک شد فریدریش شلینگ [Friedrich Wilhelm Joseph Schelling] بود. هیچ روحی، بدون جهان ارواح وجود ندارد، هیچ روحانیت ناب لوگوسی بدون «جسمانیت روحانی» مردگان زنده وجود ندارد. این انحراف روحانیت و معنویت خبری بالعرض نیست. امکان این انحراف در دل مفهوم روحانیت نهفته است. هیچ روحی بدون ارواح اشباح وجود ندارد، هیچ روحانیت نابی بدون شبح وقیح ماده روحانی شده وجود ندارد. نخستین کسی که این گام از روح به ارواح را در کسوت نقد ایدئالیسم روحانی ناب برداشت شلینگ بود.

«باقیمانده تقسیم‌ناپذیر» یکی از آثار کلاسیک اسلاوی ژیژک است. ژیژک در این کتاب خوانشی درخشان از منظومه فکری شلینگ به دست می‌دهد. شلینگ مدت‌هاست در سایه فیلسوفان بزرگی نظیر کانت و هگل قرار گرفته است. ژیژک در این کتاب نشان می‌دهد که شلینگ پیشاهنگ ماترياليسم ديالكتيكی مارکس و مفهوم رانه و ناخودآگاه فروید است و وجوه مشترک تعیین کننده‌ای با هگل دارد.

در فصل اول، اندیشه شلینگ بررسی می‌شود. در فصل دوم مواجهه شلینگ و هگل به روی صحنه می‌رود و در فصل سوم به یاری مفاهیم شلینگ و هگل، درباره مسائل امروزی تکنولوژی و فیزیک مدرن بحث می‌شود. از دید ژیژک تنها به واسطه مفاهیم ژاک لاکان می‌توان درک درستی از ایدئالیسم آلمانی یافت، هرچند خود لاکان گاهی در تفسیر اندیشه‌های کانت و هگل به خطا رفته باشد. از همین رو در سرتاسر متن ارجاعات بی‌شماری را به لاکان و مفاهیم لاکانی می‌یابیم. ژیژک می‌کوشد به یاری شلینگ و هگل و لاکان متافیزیکی مبتنی بر ناتمامیت بپروراند.

خوانش‌های نوآورانه ژیژک از آلمانی ما را در مقام ،دانشجو خواننده و مترجم وا می‌دارد از ایدئالیسم خود بپرسیم وقتی از ایدئالیسم آلمانی حرف می‌زنیم دقیقاً از چه حرف می‌زنیم؟ این کتاب می‌کوشد با اتخاذ منظری ژیژکی و در قالب قطعاتی پراکنده به جنبه‌هایی از این پرسش پاسخ دهد.

ایدئالیسم آلمانی و مجازیت واقعیت امروزه فضای مجازی به جزء لاینفکی از زندگی و حتی هستی‌مان تبدیل شده است. ما عمده کارهای خود را از طریق آن انجام می‌دهیم و حتی به تعبیری ساعت میلمان را با آن کوک می‌کنیم. از یک منظر، فضای مجازی چیز تازه‌ای نیست و صرفاً نتيجه منطقی بسط و گسترش زبان نمادینمان است یعنی درست به سان ،نامه کتاب و غیره سویه بیرونی یا ابژکتیو زبان نمادین را تشکیل می‌دهد. حتی می‌توان ادعا کرد که هیچ تفاوتی بین فضای مجازی و زبان آبا و اجدادی‌مان وجود ندارد، از آن حيث که آنچه زبان عادی می‌پنداریم خود سویه بیرونی، روحانی یا انتزاعی مادیت انسانی است اما از منظری دیگر فضای مجازی و مجازی سازی واقعیت اتفاق بسیار بزرگ و مهمی است که پیامدهای سرنوشت سازی برای برداشت ما از واقعیت دارد زیرا مکانیسم مجازي سازي ذهنِ انسان، که در نهان عمل میکرد و انسجام روان شناختی و معرفت شناختی او را تضمین میکرد، اینک آشکار و عریان می گردد و به خودی خود برنهاده می شود. ژیژک در فصل سوم کتاب حاضر در اینباره می‌نویسد.

ژیژک در فصل یاد شده به تفصیل در باب این مسائل و پیامدهای آنها بحث می‌کند. ما در اینجا صرفاً خاطر نشان می‌سازیم که خصلت مجازی واقعیت نخستین بار در اندیشه کانت به شیوه‌ای مدرن صورت بندی شد. چنانکه مشهور است از دید كانت مقولات استعلایی قوام بخش فنومن‌ها یا پدیدارها هستند. اما اگر این مقولات به اشیای فی نفسه، یعنی به اشیایی که هرگز نمی‌توانند ابژه‌های تجربه ممکن شوند اطلاق گردند به ناگزیر تعارضات ظاهر می‌شوند با این همه مسئله این است که اطلاق مقولات به اشیای فی نفسه اجتناب ناپذیر و ضروری است چراکه بدون جوهری‌سازی اشياى فى نفسه هرگز نمی‌توانیم درکی از واقعیت به منزله عرصه‌ای منسجم و معنادار داشته باشیم بنابراین با چرخش استعلایی کانتی خود واقعیت، مجازی می‌شود. از دید كانت واقعیت همان واقعیت مجازی‌ای است که امروز سر زبان‌ها افتاده است. بر این اساس شاید بتوان ادعا کرد که فضای مجازی نوعی کلاس درس ایدئالیسم آلمانی برای عوام است.

در بخش «یادداشت مترجم» این کتاب آمده است: «پیشتر گفتم کانت نخستین فیلسوفی است که خصلت مجازی واقعیت را به شیوه‌ای مدرن صورت بندی کرده است. قید به شیوه‌ای مدرن را از آن جهت افزودم که پیرو خوانش ژیژک از شلینگ، می‌توان سلسله عقول ابن سینا و نظام پیچیده انوار سهروردی را نیز نوعی واقعیت مجازی پیش از آفرینش بالفعل جهان در نظر گرفت اما برداشت متفاوت شلینگ از خدا و انسان به ویژه در رساله‌های آزادی و اعصار جهان و اهمیت نقش به كانت عمل تركیبی سوژه در انعقاد واقعیت، بیش از این به ما اجازه نمی‌دهد که شباهت‌های فلسفه اسلامی و ایدئالیسم آلمانی را بجوییم.»

انتشارات ققنوس کتاب «باقیمانده تقسیم‌ناپذیر؛ درباره شلینگ و موضوعات مرتبط»، اثر اسلاوی ژیژک، ترجمه علی حسن‌زاده را در 432 صفحه با قیمت 185000 تومان روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...