برایان مگی [Bryan Magee] فیلسوف بریتانیایی، در 89سالگی درگذشت.

براین مگی [Bryan Magee]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از شرق، براین مگی، روزنامه‌نگار فلسفی و سیاستمدار بریتانیایی از پرآوازه‌ترین نویسندگان و شارحان فلسفه بود و مرگ او انعكاس وسیعی در رسانه‌های جهان داشت. شهرت مگی به خاطر آثار و شرح‌های آسان‌فهمی بود كه او از فلاسفه مختلف در نوشته‌های خود و برنامه‌های تلویزیونی ارائه می‌‌داد و بدین طریق تلاش می‌كرد فلسفه را از صحن محافل دانشگاهی و حلقه‌های تخصصی به فضای عمومی و به میان مردم كوچه و بازار ببرد. مگی متولد ۱۲ آوریل ۱۹۳۰ در لندن بود. در جوانی در آكسفورد تحصیل كرد و از آن دانشگاه، هم در رشته تاریخ و هم در فلسفه و علوم سیاسی و اقتصاد فارغ‌التحصیل شد. مدتی در دانشگاه ییل در آمریكا درس داد. سپس به طور مستقل به نویسندگی پرداخت. در 1975 به جهان دانشگاهی بازگشت و در آكسفورد آغاز به تدریس كرد و به عضویت هیئت علمی كالج ال سولز در همان دانشگاه برگزیده شد.

در سراسر این سال‌ها در رادیو و تلویزیون برنامه‌های علمی و فلسفی داشت و در روزنامه‌های بزرگ، از جمله تایمز و گاردین پیوسته مقاله داشت و تماس خود را در عین حال با رویدادها و تحولات دنیا حفظ می‌كرد. او از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۳ نماینده پشت‌نشین پارلمان بریتانیا بود. او در آن زمان عضو حزب کارگر بود اما بعدها از این حزب جدا شد. او از دوران نمایندگی خود به عنوان بیهوده‌ترین دوران زندگی‌اش یاد می‌کرد. مگی از 1984 پژوهشگر ارشد در تاریخ عقاید در دانشگاه لندن بود و همچنان به تألیف كتاب‌های سودمند و اشاعه افكار فلسفی ادامه داد. كتاب‌های متعدد او - از جمله «فلسفه امروز بریتانیا»، «پوپر»، «بزرگان جهان اندیشه» و «فلسفه شوپنهاور» - تاكنون به بیست زبان ترجمه شده است. او در طول عمر حرفه‌ای خود نزدیک به سی کتاب منتشر کرد. رادیکالیسم جدید (۱۹۶۲)، انقلاب دموکراتیک (۱۹۶۴)، فلسفه و جهان واقعی؛ مقدمه‌ای به كارل پوپر (۱۹۸۵)، اعترافات یك فیلسوف (1997)، گفتگوی فلسفی (2001) و پرسش‌های غایی (2016) از این جمله‌اند. مگی برای مخاطبان فارسی‌زبان نیز چهره شناخته‌شده‌ای است. در ایران نخستین‌بار منوچهر بزرگمهر کتاب «پوپر» او را در سال 1359 به فارسی ترجمه کرد، اما شهرت او در زبان فارسی به ترجمه خواندنی عزت‌الله فولادوند از «فلاسفه بزرگ» برمی‌گردد که در سال 1372 منتشر شد. آثار مگی در زبان فارسی عبارتند از:

پ‍وپ‍ر، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ن‍وچ‍ه‍ر ب‍زرگ‍م‍ه‍ر، نشر خوارزمی، 1359
فلاسفه بزرگ، آشنایی با فلسفه غرب، ترجمه عزت‌الله فولادوند، نشر خوارزمی، 1372
مردان اندیشه، پدیدآورندگان فلسفه معاصر، ترجمه عزت‌الله فولادوند، نشر طرح نو، 1374
سرگذشت فلسفه، ترجمه حسن کامشاد، نشر نی، 1386 (ترجمه دیگری از این كتاب با نام داستان فلسفه، ترجمه مانی صالحی‌علامه، توسط نشر کتاب آمه در سال 1388 منتشر شده است.)
فلسفه نوین بریتانیا، ترجمه ابوالفضل رجبی، نشر نقش جهان، 1392
فلسفه شوپنهاور، ترجمه رضا ولی‌یاری، نشر مرکز، 1393
رمان «مواجهه با مرگ»، ترجمه مجتبی عبدالله‌نژاد، نشر نو، 1397

مگی فیلسوفی بود عاشق موسیقی و تئاتر و به عنوان منتقد موسیقی در نشریات مطلب می‌نوشت. سال‌ها پیش رامین جهانبگلو مصاحبه‌ای با او انجام داد كه در آن مگی درباره مسائل مختلفی صحبت کرد، از دوران كودكی و‌ خاطراتش از جنگ جهانی اول تا علاقه به سوسیالیسم و موسیقی واگنر (كه حاصل آن چند كتاب درباره واگنر بود: نمودهای واگنر (۱۹۶۸)، واگنر و فلسفه (۲۰۰۰)، صدای ساز تریستان: واگنر و فلسفه (۲۰۰۱)). او در پاسخ به آخرین سؤال این مصاحبه، «اگر دوباره به دنیا می‌آمدید، آیا باز هم یک فیلسوف می‌شدید»، گفت: «اگر می‌توانستیم خودمان انتخاب کنیم آهنگساز می‌شدم، یک آهنگساز موفق و خوب. معلوم است دلم نمی‌خواست آهنگساز بدی شوم. موسیقی همیشه شوق و عشق حقیقی من بوده است و ضمنا موضوع دیگری که باید بگویم و به همه حرف‌هایی که تا به حال زده‌ایم مربوط است، این است که فکر می‌کنم - با احترام زیاد - هنر تأثیر بیشتری از استدلال دارد. بدین معنا که در بسیاری از مواقع هنر بسیار مؤثرتر و عمیق‌تر از فلسفه است و خواسته و اشتیاق من همیشه موسیقی بوده نه فلسفه. پس اگر می‌توانستم قریحه و استعدادم را انتخاب کنم، یک آهنگساز خوب می‌شدم. چند بار سعی کردم آهنگ بسازم و چیزی که فهمیدم این بود که آهنگساز خوبی نیستم. پس ترجیح دادم به جای کاری که آرزوی انجامش را داشتم، کاری را انجام دهم که می‌توانم».

مگی در دهه‌های 70 و 80 چیزی را به تلویزیون آورد که تا پیش از آن کمتر کسی تصورش را می‌کرد؛ اینکه دو مرد میانسال (و گاهی هم یک زن) روی مبلی در یک پس‌زمینه خاکستری روبه‌روی هم بنشینند و حدود یک ‌ساعت درباره ارسطو، فلسفه قرون وسطی، ماهیت زبان یا مکتب فرانکفورت حرف بزنند. او کوشید نشان دهد عقاید و اندیشه‌ها هم می‌توانند در تلویزیون همان‌قدر مفرح باشند که تصاویر.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...