پنجمین کتاب از مجموعه‌ی «کآشوب» با عنوان «مهمان‌گاه» توسط نشر اطراف منتشر شد.

مهمان‌گاه» توسط نشر اطراف

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «مهمان‌گاه» شامل پانزده روایت_یادداشت عاشورایی ست به قلم این پانزده نفر: محمدرضا امانی، زهرا صنعتگران، مهدی حمیدی‌پارسا، مکرمه شوشتری، فاطمه بهروزفخر، حسن اجرایی، فاطمه قابل، علی پیرحسین‌لو، مهری رحیم‌زاده، رضا صدیق، زهره عواطفی حافظ، آمنه اسماعیلی، علی‌رضا محبی، فاضل فروتن و مصطفی سلیمانی.

 نویسندگان این روایت‌ها خاطرات دور و نزدیک‌شان در ارتباط با محرم و عزای حسینی را جستجو کرده‌اند و در این کتاب با مخاطبین به اشتراک گذاشته‌اند.
نشر اطراف پیش از این کتاب‌های «کآشوب»، «رستخیز»، «زان‌تشنگان» و «رهیده» را با همین موضوع و شکل و شمایل منتشر کرده بود.

بخشی از مقدمه‌ی «مهمان‌گاه»:
صبحی که میرزا محمدتقی در شرح میدان رفتن علی‌اکبر نوشت «من ز بهر دادن جان می‌روم / سوی مهمان‌گاه جانان می‌روم» شاید می‌خواست با پسوند «گاه» اسم مکان بسازد: جای مهمان، خانه‌ی مهمان، منزل مهمان. ولی اگر محمدتقی، متخلص به نیر تبریزی، صبح نوشتن شعر، وقتی علی‌اکبر را از خیمه‌گاه به قربان‌گاه می‌برده، «گاه» را پسوند زمان گرفته باشد، تصویر مهمان‌گاه در شعرش تکان‌دهنده‌تر می‌شود: موسم مهمان، هنگام مهمانی. وقتش. وقت حسین. وقتی که وعده‌ داشت.
شاید نیر تبریزی برای نامیدن واقعه‌ «گاه» را، پسوند مشترک میان زمان و مکان را دقیق انتخاب کرده. شاید محرم «گاه»ی است که آدم را در بر می‌گیرد. این گاه، این وقت و زمینِ جاودانه اگر هنرمندی را هم در بر بگیرد، شاید اثرش تا مدت‌ها زنده بماند.

کتاب «مهمان‌گاه: پانزده روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم» در ۱۸۴ صفحه و با قیمت 98هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...