چاپ سوم کتاب "پاریس جشن بیکران" نوشته ارنست همینگوی با ترجمه فرهاد غبرایی و توسط انتشارات کتاب خورشید منتشر شد.

چاپ سوم پاریس جشن بیکران با ترجمه‌ی غبرایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، "پاریس جشن بیکران" که عنوان اصلی آن "جشن بیکران" است نخستین بار در سال 1369 منتشر شد. این کتاب که سالها نایاب بود در سال 1384 تجدید چاپ شد.

این کتاب توسط فرهاد غبرایی به فارسی ترجمه شده است. وی که در سال 1373 در یک سانحه تصادف درگذشت با وجود ترجمه های نه چندان زیادش مترجمی صاحب سبک و تاثیرگذار محسوب می شد.

به گفته ماری همینگوی -همسر این نویسنده- که توضیحی کوتاه پیش از گفتار ارنست همینگوی بر کتاب نوشته است: ارنست نگارش "پاریس جشن بیکران" را در تابستان 1957 در کوبا آغاز کرد و در بهار 1960 آن را به پایان رساند. این کتاب به خاطرات وی در سالهای 1921 تا 1926 در پاریس مربوط می شود.

هر کدام از فصلهای این کتاب بازگو کننده ماجرایی از زندگی همینگوی و همسرش در پاریس است. در فصلهای اول همینگوی روزنامه نگار است و در میانه کتاب روزنامه نگاری را رها می کند و فقط داستان می نویسد. در پایان کتاب نویسنده می گوید که اولین رمانش را تمام کرده و کتاب بدینگونه به پایان می رسد.

"پاریس جشن بیکران" را همینگوی در آخرین سالهای زندگی نوشته است و نخستنی کتابی است که پس از مرگ وی منتشر شد. همینگوی در توضیح عنوان کتاب "A Moeavable Feast" گفته است: پاریس جشنی بود که همیشه نصیب مان نمی شد هر از چند گاهی با هیچ تاریخ معینی می شد به آنجا رفت.

 ارنست همینگوی کتاب را اینگونه آغاز کرده است: اگر بخت یارت باشد تا جوانیت را در پاریس زندگی کنی باقی عمرت را هر جا که بگذرانی با تو خواهد بود چون پاریس، جشنی بیکران  است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...