کتاب «جلاد لاغر» [The thin executioner] نوشته‌ دارن شان [Darren Shan] با ترجمه فرزانه کریمی به چاپ چهارم رسید. این کتاب با الهام از «ماجراهای هاکلبری فین» نوشته شده‌ است.

جلاد لاغر [The thin executioner] دارن شان [Darren Shan

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، این کتاب داستان زیبا و متفاوتی را روایت می‌کند و خود نویسنده این کتاب را بهترین کتابش می‌داند. انعطاف‌پذیری که دارن شان در این کتاب از خود نشان داده و توجهی که علی‌رغم کج بینی‌های معمولش به برخی ارزش‌های انسانی روا داشته، این اثر را از مجموعه آثار قبلی او متمایز می‌سازد.

جبیل رام پسر لاغر خانواده رشن رام، جلاد وادی است. او وقتی به دنیا آمد مادرش مرد. در شهر ولادی مردم را به هر جرمی مانند دزدی می‌کشتند. از نظر ساکنان ولادی حاکم شهر مقام اول شهر را داشت و بعد از آن جلاد بالاترین مقام را داشت.

اهالی ولادی به جنگجویان احترام زیادی می‌گذاشتند. جبیل دوست داشت به جای پدرش جلاد بشود، ولی دو برادر او جیان و جیال بزرگ‌تر و تنومندتر از او بودند و همین قضیه باعث می‌شد پدرش وقت کمتری را برای او بگذارد. پدرش روزی برای مردم شهر سخنرانی کرد و خود را بازنشسته اعلام کرد و گفت جیان و جیال لایق جلاد شدن هستند. سال بعد برای انتخاب جلاد مسابقه‌ای برگزار می‌شود. او در جمله خود حرفی از جبیل نزد و این کار، او را بسیار رنجاند. از نظر او دیبوتی الگی زیباترین دختر وادی است. دیبوتی خدمتکاری به نام باستینا داشت. جبیل از دیبوتی می‌خواهد که به پدرش- حاکم شهر- بگوید که به توبیقات برود. حاکم شهر نیز او را قبول می‌کند و نمادی برای او خالکوبی می‌کند که معلوم شود او به توبیقات می‌رود. گاهی اوقات افراد جنگجو به توبیقات، نزد خدای سیبادان با رعایت قوانین به سفر سختی می‌رفتند و با لاغر بودن جبیل هیچ کس امیدی به موفقیت او نداشت. او باید فردی را با خود به سفر می‌برد و او را قربانی می‌کرد. او تل سانی برده را انتخاب می‌کند و به او تعهد می‌کند که اگر در سفر به او وفادار باشد خانواده‌اش را از بردگی آزاد می‌کند و تل سانی هم قبول می‌کند.

انتشارات قدیانی، جلاد لاغر را در نوبت چاپ چهارم، تیراژ ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان روانه‌ بازار کتاب کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...