رمان جنایی «کارآگاه اشتودر؛ معمای منحنی تب» [Die Fieberkurve: Wachtmeister Studer ermittelt] نوشته فریدریش گلاوزر [Friedrich Glauser] با ترجمه کتایون سلطانی توسط انتشارات هیلا منتشر شد.

کارآگاه اشتودر؛ معمای منحنی تب» [Die Fieberkurve: Wachtmeister Studer ermittelt] نوشته فریدریش گلاوزر [Friedrich Glauser]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۲۰۱۱  منتشر شده است.

این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «رمان ژانر» و زیرشاخه «جنایی» است که این ناشر چاپ می‌کند و پیش‌تر رمان‌های «مرداد دیوانه»، «جمجمه جوان»، «خاک آدم پوش»، «کاج‌ها وارونه‌اند»، «بی‌تابوت»، «اقامت ابدی»، «آدم‌نما» و «پیراهنی بر آب» در قالب آن منتشر شده‌اند. هدف از چاپ مجموعه رمان‌ژانر پیش‌تر چاپ آثار نویسندگان ایرانی در ژانرهایی مانند جنایی، تریلر (مهیج)، وحشت، علمی_ تخیلی و فانتزی اعلام شده بود که مولفان کشورمان چندان در آن‌ها فعال نبوده‌اند اما با چاپ رمان آلمانی‌زبان «کارآگاه اشتودر» دایره مجموعه «رمان ژانر» بزرگ‌تر شده است.

فریدریش گلاوزر نویسنده کتاب «کارآگاه اشتودر» متولدسال ۱۸۹۶ در وین و درگذشته به سال ۱۹۳۸ در شهر جنوای ایتالیاست. زندگی پرفراز و نشیب این‌نویسنده باعث شد به علت اخراج از مدرسه، رها کردن دانشگاه، زندانی‌شدن در مراکز بازپروری و بازداشتگاه‌ها و خودکشی، سر از بیمارستان‌های روانی و اماکن این‌چنینی سر درآورد. او در کشورهایی چون فرانسه، بلژیک و ایتالیا زندگی کرد و چند سال را هم در خدمت لژیون خارجی گذراند. گلاوزر یکی از اولین نویسندگان ادبیات پلیسی آلمانی‌زبان است و کاراگاه اشتودر مخلوق مشهور اوست.

گلاوزر گفته در خلق این شخصیت داستانی، از سربازرس مگره شخصیت مخلوق ژرژ سیمنون الهام گرفته است. با این‌حال به قول هوگو لوتچر نویسنده و منتقد سوئیسی، کارآگاه اشتودر اصلا شبیه سربازرس مگره نیست و این‌شخصیت کاملا سوئیسی از آب درآمده است. گلاوزر علاوه بر داستان، شعر و مقاله هم از خود به جا گذاشته و در کارنامه‌اش ۶ رمان پلیسی به چشم می‌خورد. مجموعه «کارآگاه اشتودر» او ۵ جلد دارد که پس از اولین کتاب پلیسی‌اش «چای سه بانوی پیر» نوشته شدند.

داستان «معمای منحنی تب» درباره دو زن که به شکل اسرارآمیزی کشته شده‌اند؛ یکی در بازل و دیگری در برن. دو قتل مذکور باعث می‌شود کارآگاه اشتودر از پاریس راهی بازل و برن شده و سپس تا مراکش برود و در مقر لژیونرها مشغول باز کردن گره‌های داستان این دو قتل بشود.

عناوین فصل‌های مختلف این‌رمان به این‌ترتیب است:‌ حکایت سرجوخه پیشگو، گاز، زن اول، پدرْ ماتیاس، مردی ریزنقش با بارانی سرمه‌ای و مردی دیگر، ماجرای اولین اثر انگشت شست، وصیت‌نامه، کشف تازه، گانگستر در برن و زنی تیزهوش، از کمیسر مادِلان هیچ خبری نیست، اشتودر در لژیون خارجی، سرجوخه پیشگو سر و شکل پیدا می‌کند، سروان لارتیگ، صبحی در قرارگاه گوراما، بازداشت، محاکمه، منوی کلاسیک سویسی برای چهار نفر.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

مغز اشتودر بی‌وقفه کار می‌کرد. پدرْ ماتیاس اعتراف کرده بود که مرد زمین‌شناس برادرش بوده _‌گفته بود برادر ناتنی؛ اما تنی یا ناتنی به هر حال نسبت فامیلی را قبول داشت. برای اشتودر یک سوال دیگر هم باقی مانده بود: آیا سرجوخه‌پیشگو همان آقای زمین‌شناس بود؟ این موضوع به دلایل فراوانی نمی‌توانست صحت داشته باشد. چه دلیلی داشت که آقای زمین‌شناس برای دومین بار اسمش را عوض کند و با هویتی جدید به عنوان کولانی به میدان بیاید؟ و چرا زمین‌شناس سویسیِ ریش‌فرفری پانزده سال صبر کرده بود قبل از آن‌که برای همسرانش پیغامی به بازل بفرستد؟

اما اگر فرض را بر این بگذاریم که پدرْ ماتیاس از طرفی همان مرحوم کلمانِ زمین‌شناس باشد و از طرف دیگر همان ویکتور آلوئیز کُلِری که مهمان هتل «تسوم ویلدِن مان» بوده، در این صورت داستان شکل قابل فهمی پیدا می‌کرد: دانشجوی جوان رشته علوم معشوقه‌اش را می‌کشد. برای آن‌که از چنگ پلیس بگریزد هم اسمش را عوض می‌کند و هم ملیتش را، و با نام قلابی کلمان مجددا شهروند سویسی می‌شود،‌ با همین نام ازدواج می‌کند: اول با زوفی در برن. اما مرگ اولریکه نویمان عذابش می‌دهد. با همسرش در مورد این راز حرف می‌زند... زوفی احمق نیست _ حالا چیزهایی می‌داند و با استفاده از همین چیزها از شوهرش اخاذی می‌کند.

این‌کتاب با ۳۴۳ صفحه مصور، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...