در جست‌وجوی انسان | آرمان ملی


از اولین جملات رمان «شیطان، همیشه» [The devil all the time] مشخص است که خون جاری خواهد شد. به‌نظر می‌رسد اوهایو که جغرافیای کتاب است و زادگاه نویسنده آن دونالد ری پولاک [Donald Ray Pollock]، یک انبار طول و دراز سیاه و جهنمی در زمین است و داستان‌هایی که از آن بیرون می‌زند فهرستی از شرارت‌ها هستند که به‌طرزی خلاقانه بازگو می‌شوند.

شیطان، همیشه [The devil all the time] دونالد ری پولاک [Donald Ray Pollock]

داستان با بازگشت سربازی به نام ویلارد راسل از جنگ دوم جهانی آغاز می‌شود، جایی‌که او یک سرباز دیگر را دیده که زنده‌زنده مصلوب شده. او این منظره را به خانه می‌آورد و در آینده نیز به پسرش منتقل می‌کند و به‌این‌ترتیب خاندان راسل از هرطرف با کابوسی کنار هم قرار می‌گیرند که ویلارد در جنگ تجربه کرده است.
دیدگاه مسیح مصلوب و این مفهوم که رستگاری فقط از طریق عذاب قابل دسترسی است، در بیشتر شخصیت‌های پولاک نمود دارد. در هر اتاق خانه‌ ویلارد صلیب دیده می‌شود و وقتی همسرش به سرطان مبتلا می‌شود، او صلیب‌های بیشتری در زمین پشت خانه‌اش علم می‌کند و حیوانات و درنهایت یک انسان را هم قربانی می‌کند و منجلابی از خون پشت خانه‌اش می‌سازد. از دیگر شخصیت‌های کتاب، یک قاتل سریالی است که به همراه همسرش برای ساخت مجموعه عکس‌های شکنجه، به مسافرت‌های جاده‌ای می‌پردازد و یک کشیش متجاوز که حسابی معتقد است که اگر در آخرین لحظات قبل از مرگش توبه کند، به بهشت خواهد رفت. ​​

نثر پولاک به‌شدت زیبا و بسیار پخته است. صحنه‌هایی که می‌سازد به‌راحتی می‌تواند خواننده را مات و مبهوت کند. یکی از شخصیت‌ها در اتاق یک هتل: «با خودش گفت یعنی من روی آرامش می‌بینم؟... هرازچند وقت یکی از اتاق کناری سرفه می‌کرد و این او را یاد آن زن می‌انداخت که در خونش دست‌وپا می‌زد و سرفه می‌کرد. تا صبح به آن زن فکر کرد.»
هرگاه در کتاب سوسویی از نور ظاهر می‌شود، پولاک آن را با هدفی شوم بیرون می‌کشد. اکثر هیولاهای کتاب در قبال عمل خود اصلا عذاب وجدان یا پشیمانی حس نمی‌کنند، و ما هم به‌سادگی چشم می‌دوزیم به عکس‌گرفتن‌های وحشتناک قاتلان سریالی پولاک از قربانیانشان؛ چون خیلی دیر شده که بتوان هیچ‌یک از این شخصیت‌ها را نجات داد. این یک کابوس است.

سرانجام، آروین فرزند ویلارد که مرکز آرامش پنهانی حوادث درهم‌تنیده‌ کتاب است به ما نشان می‌دهد که می‌توان با تمام این شواهد مخالف، به رستگاری رسید. بااین‌حال، گاه از خود می‌پرسیم انگیزه‌‌ پولاک از این‌همه رنج و آزار که خلاقانه درهم تنیده، چیست؟ گاه انگار حرف درست همان است که از دهان معاون کلانتر شیاد کتاب برمی‌آید: «بعضی آدم‌ها به دنیا آمده بودند که فقط بروند زیر خاک.» پولاک می‌داند چگونه خوانندگان را وسط صحنه بیندازد و چه‌موقع آنها را نفس‌نفس‌زنان از صحنه بیرون بکشد. آنطور که یکی از شخصیت‌های کتاب می‌گوید: «خیلی سخته خوب زندگی کنی، انگار شیطان اصلا دست از کار نمی‌کشه.»

[این رمان با ترجمه معصومه عسکری و توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...