رمان «بار دروغ» امیلی کارپنتر با ترجمه‌ مریم سلطانی از سوی انتشارات افق بی‌پایان روانه‌ کتابفروشی‌ها شد.

به‌ گزارش مهر، رمان «بار دروغ» قصه‌ کنجکاوی دختری به نام مگ را روایت می‌کند که در رابطه‌ پیچیده‌ قتلی قرار می‌گیرد که چهل سال پیش رخ داده است. مگ مادرش را ترغیب می‌کند به نوشتن رمانی که باعث ثروتمند شدن خانواده می‌شود. مگ می‌داند که ثروت و شهرت بدست آمده، در روابط خانوادگی او تأثیر گذاشته است مگ با رازها و دروغ‌هایی روبرو می‌شود که بسیار هولناک و غیر منتظره است. دروغ‌هایی که دوران کودکی سرشار از تنهایی و غم را برای او رقم زده است.

کتاب «بار دروغ» دومین اثر موفق این نویسنده آمریکایی‌ست که بسیار مورد توجه سایت‌های معتبر همچون آمازون و گودریدز قرار گرفته و امتیاز بالایی از منتقدان کسب کرده است و یکی از رمان‌های پرفروش سایت آمازون است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«چه اتفاقی افتاده؟:
من هر چیزی رو که قرار بوده راجع به اون بنویسم ،قبلا نوشتم و این‌ها همه‌ی اون چیزیه‌ که قراره یگم،البته به جز اینکه تو یک عوضی کله‌پوکی.
ممکنه درست باشه، اما من یک عوضم که می‌دونه تو همه‌ حقیقت رو نمی‌گی.»

کتاب «بار دروغ» در انتشارات افق بی‌پایان در ۵۱۷ صفحه و با قیمت ۵۸۰۰۰تومان به بازار نشر عرضه شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...