رمان «بار دروغ» امیلی کارپنتر با ترجمه‌ مریم سلطانی از سوی انتشارات افق بی‌پایان روانه‌ کتابفروشی‌ها شد.

به‌ گزارش مهر، رمان «بار دروغ» قصه‌ کنجکاوی دختری به نام مگ را روایت می‌کند که در رابطه‌ پیچیده‌ قتلی قرار می‌گیرد که چهل سال پیش رخ داده است. مگ مادرش را ترغیب می‌کند به نوشتن رمانی که باعث ثروتمند شدن خانواده می‌شود. مگ می‌داند که ثروت و شهرت بدست آمده، در روابط خانوادگی او تأثیر گذاشته است مگ با رازها و دروغ‌هایی روبرو می‌شود که بسیار هولناک و غیر منتظره است. دروغ‌هایی که دوران کودکی سرشار از تنهایی و غم را برای او رقم زده است.

کتاب «بار دروغ» دومین اثر موفق این نویسنده آمریکایی‌ست که بسیار مورد توجه سایت‌های معتبر همچون آمازون و گودریدز قرار گرفته و امتیاز بالایی از منتقدان کسب کرده است و یکی از رمان‌های پرفروش سایت آمازون است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«چه اتفاقی افتاده؟:
من هر چیزی رو که قرار بوده راجع به اون بنویسم ،قبلا نوشتم و این‌ها همه‌ی اون چیزیه‌ که قراره یگم،البته به جز اینکه تو یک عوضی کله‌پوکی.
ممکنه درست باشه، اما من یک عوضم که می‌دونه تو همه‌ حقیقت رو نمی‌گی.»

کتاب «بار دروغ» در انتشارات افق بی‌پایان در ۵۱۷ صفحه و با قیمت ۵۸۰۰۰تومان به بازار نشر عرضه شده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...