رمان تاریخی «نود و سه» اثر ویکتور هوگو با ترجمه محمد مجلسی منتشر شد. نویسنده در این اثر با روایت بخشی از ماجراهای مربوط به انقلاب کبیر فرانسه که پدرش مستقیما در آن نقش داشته، ادبیات و تاریخ را در هم ‌می‌آمیزد.

به گزارش ایبنا، «نود و سه» آخرین رمان منتشر شده ویکتور هوگو است که در سال 1874 میلادی منتشر شد. این رمان در سه بخش نوشته شده اما ترتیب تاریخی خاصی در آن رعایت نمی‌شود و هر قسمت داستانی متفاوت را روایت می‌کند. رمان «نود و سه» نگاهی متفاوت به حوادث تاریخی دارد و ماجراهای داستان در غرب فرانسه و پاریس به وقوع می‌پیوندند.

در توضیح این کتاب آمده: «دست یافتن مردم پاریس به قلعه باستی در چهاردهم ژوئیه 1789 آغازی بود برای فروریختن کاخ استبداد در فرانسه، این حال و هوای انقلابی چندین سال دوام داشت و رمان «نود و سه» ما را به تماشای آن فضای انقلابی در سال 1973 می‌برد. در این رمان حماسی، هوگو وقایع تاریخی را با خیال‌پردازی‌های هنرمندانه می‌آمیزد و اثری بزرگ و فناناپذیر به وجود می‌آورد که حسن و عیب انقلاب کبیر فرانسه و هر انقلاب دیگری را در آیینه آن به روشنی می‌توان دید. این رمان هر چند که پایانی بسیار تلخ و اندوه‌بار دارد اما قهرمانان داستان در آخرین لحظه‌های عمر خود از آینده‌ای روشن سخن می‌گویند و معتقدند که حتی در سیاه‌ترین لحظه‌ها امید را از دست نباید داد.»

موضوع اصلی این داستان وفاداری انسان‌ها به ارزش‌هایشان است و نویسنده با مهارت خاصی نشان می‌دهد که چگونه هر شخصیت و حادثه در داستان، این مفهوم را پررنگ‌تر و برجسته‌تر می‌کنند. رمان «نود و سه» برخلاف بسیاری از داستان‌های هوگو که به ذکر جزییات می‌پردازد ولی تصویری کلی از انقلاب فرانسه به دست می‌دهد که در آثار تاریخی و ادبی دیگر کمتر شبیه آن دیده شده است.

در حوادث این رمان که در میانه تلاش برای ایجاد انقلاب فرانسه روی می‌دهد، مردی میانسال برای سرپا نگه داشتن رژیم حاکم مبارزه می‌کند و در خلال این تلاش‌ها است که با یکی از اعضای خانواده‌اش روبه‌رو می‌شود؛ جوانی که برای شکل‌گیری انقلاب و تغییر در کشورش می‌جنگد.

این اثر نخستین بار با ترجمه منصور شریف‌زندیه در سال 1336 منتشر و سال گذشته ویراستی جدید از آن به صورت مصور توسط انتشارات امیرکبیر روانه بازار کتاب ایران شد.

 
«نود و سه» اثر ویکتور هوگو با ترجمه محمد مجلسی در 600 صفحه و به بهای 12 هزار و 500 تومان از سوی نشر «دنیای نو» منتشر شده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...