کلارا دوپون موند [clara dupont monod] نویسنده جوان فرانسوی برای نگارش رمان «پذیرش» [To adapt] برنده جایزه گنکور «جوانان» یا همان «دبیرستانی‌ها» در سال 2021 شد.

کلارا دوپون موند [clara dupont monod] پذیرش» [To adapt

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هیئت داوران جایزه گنکور دبیرستانی‌ها، کلارا دوپون مونود را برای رمان «پذیرش» که 25 ماه اوت از سوی انتشارات استوک در فرانسه منتشر شده بود به عنوان برنده امسال این جایزه معرفی کردند.

رمان «پذیرش» پیش از این جایزه فمینا و جایزه لاندرنو از جوایز مهم فصل ادبی فرانسه را از آن خود کرده بود و به فهرست مرحله دوم جایزه اصلی گنکور نیز راه یافته بود.

کلارا دوپون موند در «پذیرش» سرگذشت خانواده‌ای را روایت می‌کند که با تولد یک نوزاد معلول زندگی‌‌شان با بحرانی جدید روبه‌رو می‌شود. نویسنده این‌جا از برادر کوچک خود می‌گوید که چندین معلولیت را همزمان دارد و روایتی جذاب از وجود خود از نگاه خواهر و برادرش و پیچیدگی و سختی پذیرش یک وجود متفاوت در کانون خانواده ارائه می‌دهد.

کلارا دوپون موند، متولد سال 1971 در پاریس و دانش‌آموخته رشته ادبیات و زبان فرانسه کلاسیک است و از سال 1998 تاکنون 8 رمان دیگر نیز منتشر کرده است. او در سال 2019 مدیرمسئول ادبی انتشارات فرانسوی جی‌سی‌لاته در بخش آثار غیرداستانی شد؛ علاوه بر این‌که روزنامه‌نگار، گزارشگر، گزارشگر ارشد و سردبیر چندین مجله ادبی بوده و برنامه‌های مختلف فرهنگی و ادبی در رادیو و تلویزیون فرانسه اجرا می‌کند.

تاکنون از رمان «پذیرش» نزدیک به 3500 نسخه در فرانسه به فروش رفته و این دومین بار است که انتشارات استوک بعد از گذشت 14 سال برنده یک جایزه مهم ادبی در فرانسه می‌شود.

سال گذشته دجایلی اماردو امل، نویسنده اهل کامرون برای رمان «بی قراری» برنده جایزه گنکور دبیرستانی‌ها شد.

جایزه گنکور دبیرستانی‌ها جایزه ادبی و فرانسوی است که به عنوان شاخه‌ای از جایزه گنکور و با ابتکار موسسه فناک فرانسه و وزارت آموزش ملی، جوانان و ورزش و با توافق و هماهنگی آکادمی در سال 1988 راه‌اندازی شد. ده عضو آکادمی گنکور، دوازده اثر ادبی را به عنوان نامزد دریافت این جایزه بر می‌گزینند و حدود دو هزار دانش‌آموز دبیرستانی، پس از مطالعه و به بحث گذاشتن نامزدها، با رأی خود برنده نهایی را تعیین می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...