جایزه ادبی نلی زاکس [Nelly Sachs] آلمان از اعطای جایزه نقدی به کامیلا شمسی [Kamila Shamsie]، برنده امسال این رویداد ادبی به دلیل فعالیت علیه اسرائیل خودداری کرد.

[Home fire]  کامیلا شمسی [Kamila Shamsie] آتش خانگی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، جایزه ادبی «نلی زاکس» که به نام شاعر آلمانی برنده نوبل برگزار می‌شود امسال «کامیلا شمسی» نویسنده بریتانیایی-پاکستانی را به عنوان برنده نهایی خود اعلام کرده بود اما پس از چند روز و در تصمیمی عجیب هیات داوران آلمانی این جایزه ادبی اعلام کرد به سبب نقش این نویسنده در بایکوت اسرائیل و فعالیت‌هایش در حمایت از مردم فلسطین از تصمیم خود صرف نظر کرده‌ و جایزه ۱۵ هزار یورویی را به این نویسنده نخواهد داد. 

هیات داوران جایزه «نلی زاکس» دو هفته پیش «کامیلا شمسی» را برنده نهایی خود اعلام کرده و او را به عنوان نویسنده‌ای توصیف کرده بود که میان جوامع پیوند برقرار می‌کند، اما زمانی که از فعالیت‌های سیاسی او باخبر شده، زیر رای اولیه خود زده است. 

بنا بر اعلام، جایزه ادبی «نلی زاکس» به یاد شاعر برنده نوبل توسط شهر دورتموند آلمان به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که در جهت ایجاد و بهبود ارتباط فرهنگی میان افراد فعالیت می‌کنند و «میلان کوندرا» و «مارگارت اتوود» از جمله برندگان مطرح پیشین آن هستند. 

«کامیلا شمسی» که از جمله نویسندگان حامی بایکوت فرهنگی اسرائیل است در واکنش به این تصمیم عجیب گفت جای اندوه و تأسف بسیار فراوانی است که هیات داوران تسلیم فشارها شده و نام نویسنده‌ای را حذف کرده که در جهت آزادی وجدان و بیان فعالیت می‌کند. 

«کامیلا شمسی» که سال گذشته برای نگارش رمان «آتش خانگی» [Home fire] موفق به کسب جایزه ۳۰ هزار پوندی ادبیات داستانی زنان شده، همچنین فاش کرد که شهر دورتموند آلمان از انتشار بیانیه او خودداری کرده است. او تصریح کرد که اجازه نخواهد داد کتابش در اسرائیل به چاپ برسد چون هیچ ناشری مستقل از دولت در آن‌جا وجود ندارد. 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...