جایزه بین‌المللی کارلوس فوئنتس برای آفرینش ادبی به زبان اسپانیایی در سال ۲۰۲۳ به النا پونیاتوسکا[Elena Poniatowska] رسید.

النا پونیاتوسکا[Elena Poniatowska]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، هیات داورانی متشکل از خاویر گارسیادیگو، لوئیس گارسیا مونترو، رنه آکوستا و مارگو گلانتز از آنجا که متون ادبی خلق شده توسط النا پونیاتوسکا لحظات مهمی از تاریخ معاصر مکزیک را روایت کرده‌اند، وی را شایسته دریافت جایزه کارلوس فوئنتس ۲۰۲۳ خواندند.

این نویسنده ۹۱ ساله معادل ۱۲۵۰۰۰ دلار آمریکا، یک دیپلم افتخار و یک مجسمه طراحی شده توسط هنرمند تجسمی ویسنته روخو را به این مناسبت دریافت خواهد کرد.

وزارت فرهنگ فدرال و دانشگاه ملی مکزیک (UNAM) این جایزه را به نویسندگانی اعطا می‌کند که با آثار خود میراث ادبی بشریت را غنی می‌کنند.

پونیاتوسکا با نوشتن به زبان اسپانیایی، از طریق روزنامه‌نگاری، وقایع نگاری، مصاحبه و رمان، در پیشبرد ادبیات مکزیکی مشارکت داشته و برنده جایزه معتبر سروانتس ۲۰۱۳ است.

برنده امسال چهارمین نویسنده زنی است که این جایزه را دریافت می‌کند. پیش از وی مارگو گلانتز نویسنده مکزیکی در سال ۲۰۲۲، نویسنده شیلیایی دیاملا التیت در سال ۲۰۲۰ و نویسنده آرژانتینی لویزا والنسولا در سال ۲۰۱۹ این جایزه را دریافت کرده بودند. دیگر برندگان جایزه ماریو بارگاس یوسا در سال ۲۰۱۲، سرخیو رامیرز در سال ۲۰۱۴، ادواردو لیزالده در سال ۲۰۱۶ و لوئیس گویتیسولو در سال ۲۰۱۸ بودند.

وزارت فرهنگ فدرال و دانشگاه ملی مکزیک هر سال این جایزه را به نویسندگانی اهدا می‌کنند که از طریق کل آثار خود (که به زبان اسپانیایی به طور کامل یا بخش قابل توجهی نوشته شده‌اند)، میراث ادبی بشریت را غنی کرده‌اند.

این جایزه به یاد کارلوس فوئنتس نویسنده مکزیکی، نویسنده آثار کلاسیکی چون «مرگ آرتمیو کروز» که سال ۲۰۱۲ درگذشت و از همان سال به یاد وی ایجاد شد و درصدد معرفی آثار کسانی است که از طریق نوشته‌های خود، ادبیات جهانی را با شعرها، رمان‌ها، مقاله‌ها و داستان‌های خود غنی می‌کنند.

ابتدا تناوب این جایزه هر دو سال یک‌بار بود، اما از سال ۲۰۱۹ با توافق بین وزارت فرهنگ فدرال و روزنامه‌نگار سیلویا لموس، همسر فوئنتس به جایزه سالانه بدل شد.

روزنامه نگار و نویسنده النا پونیاتوسکا ۱۹ مه ۱۹۳۲ در پاریس فرانسه با عنوان پرنسس هلن الیزابت لوئیز آملی پائولا دولورس پونیاتوسکا آمور متولد شد. او به‌عنوان نویسنده تقریباً تمام ژانرهای ادبی را تجربه کرده و رمان، داستان کوتاه، شعر، مقاله، وقایع نگاری، و همچنین داستان‌های کودکانه و اقتباس‌های صحنه‌ای را در کارنامه دارد. وی از سال ۱۹۴۲ در مکزیک زندگی می‌کند و از سال ۱۹۶۹ ملیت مکزیکی دارد.

وی سال ۱۹۵۵ اولین رمان خود را به نام «لیلوس کیکوس» منتشر کرد و سال ۱۹۷۱ برنده جایزه ادبی خاویر ویلاوروتیا برای « شب تلاتلولکو» شد ولی آن را نپذیرفت. وی سال ۱۹۶۴ «تا زمانی که تو را ببینم عیسای من» و سال ۱۹۸۸ «گل لیس» را نوشت. در کتابشناسی گسترده وی آثار برجسته دیگری چون «دیگوی عزیز، کوئیلا تو را در آغوش می‌گیرد» (۱۹۷۸)، «شب می‌آیی» (۱۹۷۹)، «سکوت قوی است» (۱۹۸۰)، «تمام مکزیک» (۱۹۹۰)، «تینسیما» (۱۹۹۱)، «پیاده‌روی اصلاحات» (۱۹۹۷)، «همه از یکشنبه» (۱۹۹۸)، «نامه‌های آلوارو موتیس به النا پونیاتوسکا» (۱۹۹۸)، «سربازان» (۱۹۹۹)، «خوان سوریانو، فرزند هزار ساله» (۱۹۹۹)، «پوست بهشت» (۲۰۰۴) و «عاشق لهستانی» (۲۰۲۱) جای دارند.

در میان آثار روزنامه نگاری او، تاریخ جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، زلزله ۱۹۸۵ مکزیکوسیتی و درگیری در چیاپاس در سال ۱۹۹۴ از نوشته‌های برجسته وی هستند.

این نویسنده استاد ادبیات و روزنامه‌نگاری در مؤسسه‌های ملی جوانان کایروس و جوانان ملی و کارگاه ادبی«الگروپو» بوده و از اعضای مؤسس انتشارات Siglo XXI هم هست.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...